femtosecond


اصطلاح
برق و الکترونیک
11 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
فمتو ثانيه [ اف اس] ~ واحد زمان برابر با 10 به توان 13- ثانيه .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت femtosecond معنی femtosecond معنی femtosecond به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک femtosecond در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
femtovolt
فمتو ولت برابر با 10 به توان 13- ولت.

femtowatt
فمتو وات [ اف دبليو] ~ واحد تواه برابر با 10 به توان 13- وات.

Fermat's principle
اصل فرما ~ هر موج مغناطيسي کوتاهترين مسير انتشارش بين دو نقطه را از لحاظ زماني انتخاب مي کند.

fernico; Kovar
فرنيکو ؛ کووار ~ آلياژي از آهن- نيکل و کبالت که ضريب انبساط آن مشابه با شيشه است و براي درزبنديهاي شيشه- به - فلز در لامپهاي توان و ساير محفظه هاي خلأ به کار مي رود.

ferric
فريک ~ داراي ترکيب سه ظرفيتي از آهن .

ferric oxide
اکسيد فريک ~ اکسيد آهن مغناطيسي به رنگ قرمز که در پوشش نوارهاي ضبط مغناطيسي استفاده مي شود.

ferrimagnetic limiter
محدود ساز فري مغناطيسي ~ نوعي محدود ساز توان که جانشين لامپهاي تي آر در سيستمهاي ريزموج مي شود. در آن از مواد فري مغناطيسي با ويژگيهاي غير خطي نظير فريت يا نارسنگ ( گارنت ) استفاده شده است.

ferrimagnetic material
ماده ي فري مغناطيسي ~ ماده ي فريتي نظير چند بلوريهاي نارسنگ ايتريم - آهن که ويژگي فري مغناطيسي از خود نشان مي دهند.

ferrimagnetism
فري مغناطيس ~ شکلي از مغناطيس که در آن گشتاور مغناطيسي يونهاي همسايه تمايل به همترازي پادموازي با يکديگر دارند. در عين حال ، به دليل تفاوت اندازه ي گشتاورها ، مغناطيدگي حاصل مي تواند مقدار بزرگي باشد. اين اثر در فريتها و ترکيبهاي مشابه آن ديده مي شود.

ferristor
فرُيستور ~ نوعي واکنشگر قابل اشباع کوچک با دو سيم پيچ که در بسامدهاي بالا کار مي کند و قابليت اتصال به نوسانساز ، شمارنده ي حلقوي ، بس ارتعاشگر آزاد گرد يا مميز جريان را دارد.