filed - emitter cathode


اصطلاح
برق و الکترونیک
23 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
کاتد ميدان- گسيل [ اف اي دي ] ~ نوعي نمايشگر صفحه - مسطح براي رايانه ها و دستگاههاي ديگر که به جاي يک باريکه از صدها باريکه ي الکتروني براي تحريک دانه هاي تصويري ( پيکسل) استفاده مي کند. براي جانشيني با لامپ پرتو کاتدي ( سي آر تي ) ( cathode - ray tube) در نظر گرفته شده است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت filed - emitter cathode معنی filed - emitter cathode معنی filed - emitter cathode به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک filed - emitter cathode در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
field- enhanced photoelectric emission
گسيل نور الکتريکي تقويت - ميداني ~ تقويت گسيل نور الکتريکي از طريق اعمال ميدان الکتريکي قوي به گسيلنده .

field- enhanced secndary emission
گسيل ثانويه ي تقويت - ميداني ~ تقويت گسيل ثانويه از طريق اعمال ميدان الکتريکي قوي به گسيلنده .

field- free emission current
جريان گسيل بي ميدان ~ جريان الکتروني گسيل شده از کاتد هنگامي که ميدان الکتريکي در سطح کاتد صفر باشد .

field frequency; field repetition rate
بسامد ميدان ؛ آهنگ تکرار ميدان ~ تعداد ميدانهاي تلويزيوني ارسال شده در هر ثانيه .در امريکا مقدار 60 ميدان در ثانيه است. بسامد ميدان برابر با بسامد قاب - تصويري ضرب در تعداد ميدانهاي تشکيل دهنده ي يک قاب است.

field ion emission microscope
ميکروسکوپ گسيل - ميداني يوني ~ ميکروسکوپي با بزرگنمايي بالا که با اعمال ميدان الکتريکي قوي به نقطه ي فلزي تيز ، حرکت اتمها در آن نقطه را قابل رؤيت ميکند.

field - ion microscope
ميکروسکوپ يون - ميداني ~ نوعي ميکروسکوپ تخصصي براي مطالعه ساختارهاي اتمي در ابعاد نانومتر . در اصل يک لامپ خلد است که در محفظه دروني آن ماده ي سرد کننده و در محفظه ي بيروني آن هليم يونيده استفاده شده است . با اعمال ولتاژ بالا به نمونه ي فلزي کا تا حد يک نقطه ي بسيار ظريف زدوده شده است، اتمهاي يونيد ...

filed - neutralizing coil
پيچک خنثي ساز ميدان ~ پيچکي که پيرامون صفحه ي جلويي لامپ تصوير تلويزيون رنگي قرار داده مي شود . با عبور جريان مستقيم از اين پيچک ، ميدان مغناطيسي ثابتي توليد مي شود که اثر ميدان مغناطيسي زمين به پرتوهاي الکتروني را خنثي ميکند.

filed - neutralizing magnet ; rim magnet
آهنرباي خنثي ساز ميدان ؛ آهنرباي لبه اي ~ آهنرباي دائمي که در نزديکي لبه ي صفحه ي جلويي لامپ تصوير تلويزيون قرار مي گيرد و اثري مشابه با پبچک خنثي ساز ميدان دارد.

filed of force
ميدان نيرو ~ ناحيه اي از فضا که در آن به بارهاي الکتريکي نيرويي از سوي ساير بارها ( متحرک يا ساکن ) وارد مي شود.

field period
تناوب ميدان ~ زمان لازم براي ارسال ميدان تلويزيوني که در امريکا برابر با 1 بر روي 60 ثانيه است .