field - sequential color television


اصطلاح
برق و الکترونیک
35 حرف
5 کلمه
معانی و توضیحات
تلويزيون رنگي ميدان ترتيبي ~ نوعي تلويزيون رنگي که در آن هر يک از رنگهاي اوليه ي قرمز ، آبي و سبز توسط ميدانهاي پشت سر هم توليد مي شوند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت field - sequential color television معنی field - sequential color television معنی field - sequential color television به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک field - sequential color television در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
field strength; field intensity
شدت ميدان ~ شدت ميدان الکتريکي ، مغناطيسي، يا الکترومغناطيسي در يک نقطه . در تابش الکترومغنايسي ، شدت ميدان عموماً بر حسب ولت ، ميلي ولت ، يا ميکروولت هز متر از ارتفاع مؤثر آنتن تعريف مي شود.

filed- strength meter
شدت ميدان سنج ~ نوعي گيرنده ي راديويي مدرج ( کاليبره) که شدت ميدان انرژي الکترومغناطيسي تابيده شده از يک فرستنده ي راديويي را اندازه مي گيرد .

figure - eight rcadiation pahhern
الگوي تابش هشتي ~ نوعي الگوي تابشي که با گلبرگهاي پهن و برابر و با اختلاف 180 که شکلي مشابه عدد لاتين 8 ~ را پديد مي آورند.

figure of merit
شاخص شايستگي ~ عددي که ميزان کارايي و سودمندي يک وسيله را براي کاربرد معين نشان ميدهد . بنابراين شاخص شايستگي يک تقويت کننده ي مغناطيسي برابر با نسبت بهره ي توان مفيد به ثابت زماني کنترل خواهد بود.

filament
رشته ؛ فيلامان ~ 1. پيچکي از سيم تنگستن که به عنوان عنصر نوراني / گرمايي در لامپهاي التهابي عمل مي کند و با عبور جريان از آن به گرماي سفيد مي رسد. 2. پيچکي از سيم تنگستن يا ساير موادمقاومت - بالا در لامپهاي پرتو - کاتدي که با عبور جريان از آن به عنوان گرم کننده ي کاتد مجاور آن عمل مي کند. گرما موجب ...

ilament current
جريان فيلامان ~ جريان داده شده به فيلامان لامپ الکتروني به منظور توليد گرما.

filament emission
گسيل فيلاماني ~ آزاد شدن الکترون از فيلامان گرم لامپ الکتروني .

filament resistance
مقاومت فيلامان ~ مقاومت فيلامان لامپ الکتروني بر حسب اهم . در فيلامانهاي فلزي مقاومت تابعي از دماست به گونه اي که مقاومت فيلامان داغ چندين برابر مقاومت فيلامان سرد است.

filament transfrment
ترانسفورمر فيلامان ~ ترانسفورمر کوچکي که جريان فيلامان يک يا چند لامپ الکتروني را تامين مي کند.

filament voltage
ولتاژ فيلامان ~ ولتاژي که به سرهاي فيلامان لامپ الکتروني وارد مي شود.