flip chip


اصطلاح
برق و الکترونیک
9 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
تراشه ي واگرد ~ تراشه ي نيمرسانايي که تمام سرهاي آن در يک طرف به شکل بالشتکهاي لحيمي يا برآمدگيهاي اتصالي قرار مي گيرند . بعد از حفاظت و پرداخت سطح تراشه ، آن را به صورت وارونه روي بستر قرار ميدهند که اتصالات داخلي و قطعات پوسه- نازک قبلاً به روي آن نشانده شده است. سپس با اعمال گرما يا ترکيبي از فشار و انرژي فراصوتي ، تمام اتصالها به صورت همزمان ايجاد مي شوند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت flip chip معنی flip chip معنی flip chip به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک flip chip در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
flip-flop circuit
مدار فليپ فلاپ ~ نوعي مدار بس- ارتعاشگر دو طبقه که داراي دو حالت پايا است. در يک حات ، طبقه ي اول رسانا شده و طبقه ي ديگر قطع است. در حالت ديگر ، طبقه دوم رسانا و طبقه ي اول قطع است. با اعمال سيگنال تلنگر ( تريگر ) ، مدار از حالتي به حالت ديگر رفته و با اعمال تلنگر بعدي به حالت اول بر مي گردد. فليپ ...

floating
شناور ~ وضعيتي که در آن يک قطعه يامدار نه به زمين و نه به ولتاژ تغذيه متصل است.

floating -average - position action
کنش وضعيت ميانگين شناور ~ عملي که در آن رابطه ي از پيش تعيين شده اي بين انحراف متغير کنترل شونده و آهنگ تغيير موقعيت ميانگين عنصر کنترل کننده در زمان که متناوباً بين دو وضعيت ثابت تغيير حالت ميدهد ، وجود دارد.

floating battery
باتري شناور ~ نوعي باتري انباره که به طور دائم با يک منبع انرژي ديگر موازي شده است و به محض خرابي يا قطع منبع اصلي وارد مدار مي شود .

floating charge
باردهي شناور ؛ شارژ شناور ~ اعمال ولتاژ ثابت به باتري انباره جهت حفظ بار الکتريکي آن در مواقع قطع يا کم باري .

floating grid; free grid
شبکه ي شناور ؛ شبکه ي آزاد ~ شبکه ي لامپ الکتروني که به مداري وصل شده باشد . به دليل برخورد الکترونها به سيمهاي شبکه ، پتانسيل آن نسبت به کاتد منفي فرض مي شود در نتيجه لامپ به آثار بيروني نظير حرکت دست در نزديکي آن حساس است.

floating input
ورودي شناور ~ تقويت کننده يا مداري که هيچيک از سرهاي آن به زمين متصل نشده باشند.

floating junction
پيوند شناور ~ پيوندي در ترانزيستور که ميانگين جريان عبوري از آن صفر است.

floating output
خروجي شناور ~ مداري که خروجي آن زمين نشده يا مرجع آن خروجي ديگري نباشد.

floating point
مميز شناور ~ دستگاه عددي که در آن محل مميز در اعداد ثابت نمي ماند.