flow chart; control diagram


اصطلاح
برق و الکترونیک
27 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
روند نما؛ نمودار کنترل ~ نمايش گرافيکي يک برنامه يا روال رايانه اي .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت flow chart; control diagram معنی flow chart; control diagram معنی flow chart; control diagram به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک flow chart; control diagram در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
flow control
کنترل شارش ~ روند تنظيم شارش داده ه دو وسيله براي جلوگيري از مفقود شدن آنها در صورتيکه حافظه ي ميانگير يکي از وسايل پر شود.

flowmeter
شارش سنج ~ ابزاري براي اندازه گيري و نمايش آهنگ شارش مايع يا گاز.

flow transmitter
ترانسميتر شار ؛ شار - فرست ~ وسيله اي که شارش مايعات در خطوط لوله را اندازه مي گيرد و آنها را به سيگنالهاي الکتريکي قابل ارسال به کنترل کننده ها يا گيرنده هاي دور دست تبديل مي کند.

fluorescence
فلوئورساني ~ گسيل نور يا تابش الکترومغناطيسي توسط ماده اي که خود در معرض نوع ديگري تابش يا باريکه اي از ذرات قرار گرفته است . نورافشني در حدود 10 به توان 8- ثانيه بعد از قطع تابش متوقف مي شود . برخي کانيهاي خاص با قرار گرفتن در معرض تابش فرابنفش ، نورهايي به رنگ مشخصه ي خود مي تابانند . صفحه ي نماي ...

fluorescent lamp; fluorescent tube
لامپ مهتابي ~ لامپي که در اثر يونش بخار جيوه نور مي تاباند . الکترونهاي گسيل شده از الکترود واقع در يک انتهاي لوله ي شيشه اي و بي منفذ لامپ با الکترونهاي بيروني اتم جيوه برخورد و نورفرابنفش توليد مي کنند. برخورد نور فرابنفش با پوشش فسفري ديواره هاي داخلي لامپ منجر به توليد نور مرئي مي شود .

fluorescent screen
صفحه ي فلوئورسان ~ ورقه اي پوشيده از ماده ي فلوئورسان که تحت تابشهاي يوننده نظير پرتوهاي ايکس يا باريکه ي الکتروني ، از خود نور مرئي گسيل مي کند. در لامپ پرتو کاتدي ، صفحه ي فلوئورسان در سطح داخلي جلوي لامپ تشکيل مي شود.

fluorinated ethlene propylene
پروپيلن اتيلن فلوئوردار [ اف اي پي ] ~ شکل گرما نرم پليپروپيلن اتيلن که از مذاب تحت فشار آن به دست مي آيد و داراي ويژگيهاي الکتريکي عالي و مقاوم در برابر گرما و مواد شيميايي است. بانام تجاري تفلون (Teflon) نيز شناخته مي شود.

fluorine
فلوئور ~ عنصري گازي با رنگ متمايل به زرد و بوي تند که بسيار سمي سات اين عنصر چگالتر از هوا است و وزن آن 18/99 و عدد اتمي آن 9 است . ترکيب آن با هيدروژن ، اسيد هيدروفلوئوريک را مي دهد که در فرايند ساخت مدارهاي مجتمع براي زدودن شيشه و اکسيدهاي سيليسيم کاربرد فراواني دارد.

fluorocarbon resin
رزين فلوئورکربن ~ اصطلاح عمومي براي خانواده اي از پلاستيکها با ويژگيهاي عايقي و دماهاي کاري بالا. نمونه هاي آن عبارت اند از رزين پلي کلروتري فلوئوراتيلن با نام تجاري Kel- F و رزين پليتترافلوئورواتيلن با نام تجاري تفلون و فلوئون .

fluorod
ميله ي فلوئورسان ~ ميله ي شيشه اي از فسفات فعال شده با نقره که در دوز سنج هاي حالت جامد استفاده مي شود . با پرتودهي به ميله و جذب نور فرابنفش ، نور فلوئورسان نارنجي از آن گسيل مي شود . اندازه يگيري شدت نور گسيل شده با استفاده از لامپ فوتوالکتريک ، معياري از دور تابش جذب شده است.