forbidden band


اصطلاح
برق و الکترونیک
14 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
باند ممنوع ~ باند انرژي در ماده ي معين که مانع از ورود الکترونها مي شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت forbidden band معنی forbidden band معنی forbidden band به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک forbidden band در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
force - balance tranducer
تراديسده ي خود- متوازن ~ تراديسنده اي که خروجي حسگر آن پس از تقويت به وسيله اي داده مي شود که حسگر رابه موقعيت سکون خود بر مي گرداند. سيگنال پسخورد شده همچنين به عنوان خروجي تراديسنده در نظر گرفته مي شود.

froced oscillation; forced vibration
نوسان واداشته ؛ ارتعاش واداشته ~ نوسان برخي از کميتهاي فيزيکي يک سيستم که تناوب آن توسط نيروهاي متناوب بيروني تعيين مي شود.

forcing
اجبار ~ اعمال ضربه هاي کنترلي بزرگتر از مقدار مجاز خطا در سيستم ، براي نيل به سرعت تصحيح بيشتر .

foreground processing
پردازش مقدم ~ پردازش برنامه اي اولويت دار توسط رايانه که اغلب منجر به قطع پردازش برنامه هاي فرعي به اولويت کمتر مي شود.

fork oscillator
نوسانساز دياپازوني ~ نوسانسازي که دياپازون تنظيم شونده ي آن بسامد نوسان را تعيين مي کند.

formal logic
منطق صوري ~ شيوه ي بررسي گزاره ها با استفاده از روشهايي که محتواي آنها را خلاصه مي کند و تنها با شکل منتطقي آنها سر و کار دارد .

format
قالب ؛ فرمت ~ آرايش از پيش معين اطلاعات روي يک فرم ، کاغذ ، پرونده يا پيام .

form factor
ضريب هندسي ؛ ضريب شکل ~ 1. نسبت مقدار مؤثر يک کميت متناوب به مقدار ميانگين آن در يک نيم چرخه . براي موج سينوسي خالص اين نسبت برابر است با 1/11 است . 2. ضريبي که شکل پيچک را در هنگام محاسبه ي القا کنايي آن منظور ميکند.

forming
شکل دهي ~ اعمال ولتاژ به خازن الکتروليتي براي تشکيل اکسيد دي الکتريک و توليد تغيير دائمي مورد نظر در مشخصه ي الکتريکي آن در هنگام ساخت.

form- wound coil
پيچک شکل دار ~ پيچکي که به شکل غير عادي پيچيده يا خميده شده است ؛ مانند يوغ انحراف لامپ پرتو- کاتدي .