form factor


اصطلاح
برق و الکترونیک
11 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ضريب هندسي ؛ ضريب شکل ~ 1. نسبت مقدار مؤثر يک کميت متناوب به مقدار ميانگين آن در يک نيم چرخه . براي موج سينوسي خالص اين نسبت برابر است با 1/11 است . 2. ضريبي که شکل پيچک را در هنگام محاسبه ي القا کنايي آن منظور ميکند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت form factor معنی form factor معنی form factor به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک form factor در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
forming
شکل دهي ~ اعمال ولتاژ به خازن الکتروليتي براي تشکيل اکسيد دي الکتريک و توليد تغيير دائمي مورد نظر در مشخصه ي الکتريکي آن در هنگام ساخت.

form- wound coil
پيچک شکل دار ~ پيچکي که به شکل غير عادي پيچيده يا خميده شده است ؛ مانند يوغ انحراف لامپ پرتو- کاتدي .

FORTRAN FORmula TRANslation
فرترن ~ يکي از چند زبان برنامه نويسي سطح بالا و رويه - گرا که برنامه ي نوشته شده به زبان سده آن در رايانه به زان ماشين تبديل مي شود.

forty - five rpm record
ضبط چهل و پهجمين دور در دقيقه ~ صفحه اي به قطر 17 سانتيمتر و قطر سوراخ مرکزي 3/8 سانتيمتر که با سرعت 45 دور در دقيقه و با استفاده از سوزن با شعاع 0/0254 ميليمتر صدا را ضبط يا پخش مي کند. اين فناوري در حال حاضر منسوخ شده است .

forward bias
باياس مستقيم ~ ولتاژ اعمال شده به دو سر يک ديود پيوندي پي ان که قطبيت آن طوريست که منجر به ايجاد مسير رساناي کم مقاومت مي شود. در حالي که باياس معکوس باعث قطع جريان عادي پيوند مي شود.

forward coupler
تزويجگر مستقيم ~ نوعي تزويجگر جهتي که از توان برخوردي نمونه مي گيرد .

forward control channel
کانال کنترل مستقيم [ اف دي سي سي] ~ در سيستم تلفن سيار سلولي (telephne cellular mobile ) به کانال کنترلي گفته مي شود که بين يک ايستگاه زميني و يک ايستگاه سيار استفاده مي شود.

forward converter
مبدل مستقيم ~ اصطلاح ديگري براي منبع تغذيه قطع و وصلي (back-derived) که مشابه با مدار بازگشتي (flyback) با يک کليد ترانزيستوري است .برخلاف مبدلهاي بازگشتي در اينجا انرزي در هنگام وصل ترانزيستور به ثانويه ي ترانسفورمر منتقل و در القاگر خروجي ذخيره ي مي شود .

forward current
جريان مستقيم ~ جريان گذرنده از پيوند يکسوساز در جهت هدايت .

forward direction
جهت مستقيم ~ جهتي که کمترين مقاومت را در برابر عبور جريان از يکسوساز يا ديود نيمرسانا دارد .