Fraunhofer lines


اصطلاح
برق و الکترونیک
16 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
خطوط فرانهوفر ~ خطوط تاريکي که به وسيله ي طيف نما در طيف نور خورشيد ديده مي شود. منشأ اسن خطوط ، جذب طول موجهاي معين به وسيله ي گازهاو بخارهاي جو خورشيد است.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت Fraunhofer lines معنی Fraunhofer lines معنی Fraunhofer lines به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک Fraunhofer lines در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
Fraunhofer region; far region; far zone
ناحيه ي فرانهوفر ؛ ناحيه دور ؛ منطقه ي دور ~ ناحيه اي که در آن شارش انرژي از يک آنتن به گونه ايست که گويي از منبعي نقطه اي در مجاورت آنتن گسيل شده اند. اين ناحيه بالاي ناحيه ي فرنل واقع شده و د فاصله اي برابر با اندازه ي دو برابر مربع طول آنتن تقسيم بر طول موج آن شروع مي شود.

free- air ionization chamber; open- air ionization chamber
اتاقک يونش هواي آزاد ~ نوعي اتاقک يونش پر از هوا کهدر آن باريکه به دقت تعريف شده تابش بدون برخورد با الکترودها يا ساير اجزاء داخلي دستگاه از بين آنها عبور مي کند. در نتيجه جريان يونش مشاهده شده تماماً مربوط به يونهاو الکترونهايي است که از بر هم کنش باريکه و هوا به دست مي آيند و در دورسنجي با پرتو- ...

free electron
الکترون آزاد ~ الکتروني که محدوديتي براي ماندن در يک اتم خاص ندارد و در هنگام اعمال ميدانهاي الکتريکي يا مغناطيسي بيروني مي تواند آزادانه در ماده يا خلأ به حرکت در آيد.

free- electron laser
ليزر الکترون آزاد ~ نوعي منبع تابش همدوس ، کارآمد ، پرتوان و با بسامد قابل تنظيم که از باند گيگاهرتز تا باندهاي پرتو- ايکس نرم کار مي کند. سرعت الکترونهاي آن نزديک سرعت نور است . هرچه سرعت الکترون بيشتر باشد ، طول موج تابش خروجي کوتاهتر است. با استفاده از يک ميدان تلمبه زني متناوب و بيروني ، الکترو ...

free field
ميدان آزاد ~ ميداني که آثار مرزي آن در ناحيه ي مورد نظر ناچيز است. جسم واقع در ميدان صداي آزاد اثر اختلالي ثابتي رابه عنوان مرز خواهد داشت مگر اينکه امپدانس آکوستيک جيم با امپدانس آکوستيکي محيط تطبيق شده باشد.

free- field emission
گسيل ميدان آزاد ~ گسيل الکترونها در هنگامي که ميدان الکتريکي در سطح گسيلنده صفر باشد .

free gyro
ژيروسکوپ آزاد ~ ژيروسکوپي که در دو يا چند حلقه ي ژيمبال طوري نصب شده است که مي تواند آزادانه و بدون نياز به وسيله اي براي تغيير حرکت تقديمي طبيعي آن جهت ثابتي را در فضا بگيرد .

free- running
آزادگردي ~ انجام کار بدون نياز به پالسهاي همزمانساز بيروني ، نظير بس ارتعاشگر آزاد گرد.

free- running frequency
بسامد آزاد - گرد ~ بسامد کار نوسانساز همزمان شونده در غياب پالسهاي همزماني .

free- space antenna pattern
الگوي فضاي آزاد آنتن ~ الگوي تابشي آنتن در شرايط فضاي آزاد و عاري از تأثير ساختمانها ، درختان ، تپه ها يا زمين .