frequency distortion; amplitude distortion; amplitude frequency ~ distortion


اصطلاح
برق و الکترونیک
76 حرف
8 کلمه
معانی و توضیحات
اعوجاج بسامدي ؛ اعوجاج دامنه؛ اعوجاج بسامد-دامنه ~ نوعي اعوجاج غير خطي که طي آن مقدار نسبي مؤلفه هاي مختلف بسامدي يک موج،در هنگام ارسال يا تقويت دچار تغيير مي شوند. اعوجاج بسامدي هنگامي روي مي دهد که يک تقويت کننده ي شنيداري نتواند همه ي بسامدهاي موجود در سيگنال ورودي را به شکل يکنواخت تقويت کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت frequency distortion; amplitude distortion; amplitude frequency ~ distortion معنی frequency distortion; amplitude distortion; amplitude frequency ~ distortion معنی frequency distortion; amplitude distortion; amplitude frequency ~ distortion به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک frequency distortion; amplitude distortion; amplitude frequency ~ distortion در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
frequency diversity
تنوع بسامدي؛چند بسامدي ~ دريافت بسامدهاي حامل مختلف در فواصل 500 هرتز يا بيشتر وبا مدوله سازي يکسان. اساس آن بر اين نکته است که محو شدگي در بسامدهاي مختلف به صورت همزمان رخ نمي دهد و گيرنده مي تواند در هر لحظه با انتخاب بسامد مربوط به سيگنال قوي تر اثر محو شدگي را به حداقل برساند.

frequency- diversity radar
رادار چند بسامدي ~ راداري که همزمان دو يا چند بسامد را ارسال مي کند و مجهز به وسايلي براي ترکيب پژواکهاي حامل يا انتخاب قوي ترين سيگنال از بين آنها در هر لحظه است .

frequency- division multiaccess
دستيابي چندگانه با تقسيم بسامدي [ اف دي ام اي] ~ نوعي سيستم مخابرات ماهواره اي تسهيمي که از يک روش قياسي براي مدوله سازي سيگنالهاي تلفني استفاده مي کند. تکرار کننده هاي ماهواره توانايي پذيرش سيگنالهاي متعدد با بسامدهاي مختلف را در محدوده ي پهناي باند خود دارند.

frequency-division multiplex
تسهيم با تقسيم بسامدي[اف دي ام] ~ نوعي سيستم تسهيم براي ارسال دو يا چند سيگنال روي يک مسير مشترک از طريق قطع و وصل باندهاي بسامدي مربوط به هر سيگنال .

frequency-domain reflectometer
بازتاب سنج بسامدي ~ نوعي بازتاب منبع تنظيم شده که با روبش باند بسامدي و تحليل بازتابهاي رسيده مي تواند ضرايب بازتاب و امپدانس موجبرها را در گستره ي بسامدي وسيع اندازه بگيرد .

frequency doubler
دوبرابر ساز بسامد ~ طبقه ي تقويت کننده اي که مدار تشديد آن روي هماهنگ دوم بسامد ورودي تنظيم شده است .در نتيجه بسامد خروجي دو برابر بسامد ورودي خواهد بود .

frequency-doubling transponder
تراپاسخگر دوبرابر ساز بسامد ~ تراپاسخگري که بسامد سيگنال را پيش از ارسال مجدد، دو برابر مي کند.

frequency drift; frequency deviation
رانش بسامد؛انحراف بسامدي ~ تغيير تدريجي بسامد يک نوسانساز يا فرستنده در اثر تغيير دما يا ساير عوامل تعيين کننده ي بسامد .

frequency- exchange signaling
سيگنالدهي تبادل بسامدي ~ نوعي روش علامت دهي که در آن تغيير وضعيت با کاهش دامنه ي يک يا چند بسامد و افزايش دامنه ي يک يا چند بسامد ديگر انجام مي پذيرد .

frequency frogging
تغيير بسامد الاکلنگي ~ تبادل بسامدهاي تخصيص يافته براي کانالهاي حاملي به منظور حذف وزوز ،کاهش همشنوايي ،و کاهش نياز به برابرسازي ،مدوله کننده هاي موجود در هر تکرار کننده، يک گروه بسامد- پايين را به يک گروه بسامد-بالا و برعکس تبديل مي کنند.