frequency pushing


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
رانش بسامد ~ تغيير بسامد کاري يک نوسانساز در اثر تغيير ولتاژ باياس در محدوده ي تعريف شده .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت frequency pushing معنی frequency pushing معنی frequency pushing به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک frequency pushing در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
frequency range
گستره ي بسامدي ~ گستره ي مفيدي از بسامدها که توسط سيستم ارسال در موقع ترکيب با مدارهاي مختلف و در شرايط کاري گوناگون قابل استفاده است . در حالي که پهنا باند گستره ي بسامدي مفيد را براي مدارها و شرايط کاري ثابت تعريف مي کند.

frequency-regulated powersupply
منبع تغذيه بسامد- تنظيم شده ~ نوعي منبع تغذيه ي «اي سي» که پارامترهاي اصلي آن گستره و درصد تنظيم بسامد خروجي است . ولتاژ خروجي نوعاً تنظيم شده است . يک نوسانساز توان که با منبع تغذيه ي «دي سي» کار مي کند ،بسامد خروجي را توليد مي کند .

frequency regulator
تنظيمگر بسامد ~ مداري که بسامد مولد « اي سي» را در مقدار معيني نظير رله ي « قميش » دار ( reed relay)مشدد.

frequency run
گردش بسامدي ~ مجموعه آزمايشهايي که براي تعيين مشخصه ي پاسخ دامنه بسامد يک خط انتقال ، مدار ، يا قطعه انجام مي شود.

frequency- scan antenna
آنتن پويش - بسامدي ~ آنتني که پويش آن در بعد نوسانگر به صورت رفت وبرگشتي روي باند بسامد مطلوب.

frequency- selective ringing
زنگ بسامد- گزين ~ استفاده از دو يا چند بسامد متفاوت براي زنگ تلفن به همراه زنگهايي با تنظيم مکانيکي يا الکتريکي که تنها در يکي از بسامدهاي زنگ کار مي کنند.

frequency-selective surface
سطح بسامد - گزين ~ آرايه اي از عناصر تشديدي غير فعال که در بسامد تشديد به عنوان بازتابنده عمل مي کنند امادر ساير بسامدها انرژي « آر- اف» را بدون هيچگونه تضعيفي عبور مي دهند. از اين ويژگي در سيستمهاي ردگيري ريزموج و رادار استفاده مي شود.

frequency separation
جدايي بسامدي ~ اختلاف بين بسامدهاي ورودي و خروجي ( دريافت و ارسال ) در يک تکرار کننده هاي باند آماتوري 10 متر معمولاً به اندازه 100 مگاهرتز از هم جدا شده اند.

frequency - separation multiplier
شرب کننده ي جدايي بسامدي ~ ضرب کننده اي که هر يک از متغيرهاي آن به دو بخش بسامد- پايين و بسامد- بالا تقسيم شده اند. اين بخشها به صورت جداگانه در يکديگر ضرب مي شوند از جمع نتايج حاصلضرب نهايي به دست مي آيد . اين سيستم داراي دقت زياد و پهناي باند گسترده است.

frequency separator
جداساز بسامد ~ مداري در گيرنده ي تلويزيون سياه و سفيد يا رنگي که پالسهاي همزماني افقي و عمودي رااز هم جدا مي کند.