gallium phosphide

galvanic

گالواني ~ ويژگي عبور الکتريسيته در اثر واکنش هاي شيميايي .

galvanic cell

پيل گالواني ~ نوعي پيل الکتروليتي که از طريق واکنش الکتروشيميايي ،انرژي الکتريکي توليد مي کند.

galvanometer

گالوانومتر؛گالوانوسنج ~ وسيله اي براي نمايش يا سنجش جريانهاي الکتريکي کم. اندازه گيري با توجه به حرکت مکانيکي ناشي از نيروهاي الکترومغناطيسي يا الکترومکانيکي توليد شده توسط جريان انجام مي شود .

game theory

نظريه ي بازي ~ فرياند رياضي انتخاب راهبرد بهينه براي رقابت با راهبرد حريف.

gamma

گاما ~ 1. نمايش عددي درجه کنتر است در تلويزيون يا تصوير عکاسي که برابر است با شيب خط - مستقيم منحني H و G براي امولسيون يا صفحه. 2. واحد شدن ميدان مغناطيسي برابر با 10 ميکروارستد يا 10/0000 ارستد .

gamma emitter

گسيلنده ي گاما ~ اتمي که فرايند واپاشي پرتوزاي آن شامل گسيل پرتوهاي گاما است .

gamma ferric oxide

اکسيد فريک گاما ~ شکل فرٌ و مغناطيسي اکسيد فريک که به صورت پوشش روي نوار مغناطيسي استفاده مي شود .

gamma radiation

تابش گاما ~ تابش پرتوهاي گاما.

gamma radiography

پرتو نگاري گاما ~ پرتونگاري به کمک پرتوهاي گاما.

gamma rate

آهنگ گاما ~ آهنگ قابل تحمل قرار گيري يک وسيله در برابر پرتوهاي گاما بدون آسيب رسيدن به آن. آهنگ گاما نشانه ي ميزان مقاومت در برابر تابش است و برابر با آهنگ دوز يوننده بر حسب rads/s است .