graphical user interface


اصطلاح
برق و الکترونیک
24 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
واسط گرافيکي کاربر[ جي يو آي] ~ ابزاري براي توانايي کاربر در تشکيل تصاوير گرافيکي روي نمايشگر رايانه به کمک ترکيبي از پنجره ها ، فهرست ها ، شمايل ها، و يک موش .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت graphical user interface معنی graphical user interface معنی graphical user interface به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک graphical user interface در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
Graphics Interchange Format
قالب تبادل تصوير ~ روشي براي تبديل تصاوير گرافيکي به پرونده هاي رايانه اي . تصوير به نقاط گرافيکي ( پيکسل ) تجزيه مي شود و هر نقطه با رشته اي از اعداد مشخص مي شود . به کمک قالب فشرده سازي داده ها مي توان اطلاعات مورد نياز رايانه براي نمايش تصوير را به حداقل رساند. بااستفاده از رمزهاي رياضي به جاي د ...

graphite
گرافيک ~ کربن بي شکل به عنوان مقاومت يکپارچه کاربرد دارد . همچنين براي ساخت جاروبکهاي موتور دي سي به کار مي رود.

graticule
صفحه شطرنجي ~ شبکه اي از خطوط افقي و عمودي روي صفحه نمايش نوسان نما ( اسيلوسکوپ) کهاين امکان را ميدهد که بادانستن نحوه ي درجه بندي صحه ، بتوان مقدا متغيرهاي روي هر محور را تخمين زد. معمولاً صفحه شطرنجي داراي 10 خانه افقي و 8 خانه عمودي اس و در هر جهت يک محور مرکزي وجود دارد.

grating
توري ~ 1. آرايشي از سيمهاي نازک موازي در موجبرها که فقط يک موج خاص را عبور ميدهند. 2. آرايشي از سيمهاي فلزي متقاطع کهبه عنوان بازتابنده براي آنتن ريزموج عمل مي کنندو کمترين مقاومت را در برابر باد دارند. 3. diffraction grating.

grating converter
مبدل توري ~ مبدل موج با دوتوري که درست در جلوي توري ورقه اي هم محور از موجبردايره اي قرار گرفته است . يکي از توريها با الگوي موج ورودي و ور ديگر باالگوي موج تبديل شده تطبيق مي يابد .

grating plate
صفحه ي توري ~ صفحه شفاف حکاکي شده که يک الگوي پراش نوري توليد مي کند.

grating reflector
بازتابنده ي توري ~ نوعي ساختار فلزي مشبک که يک سطح بازتابنده ي خوب براي آنتنهاي ريزموج ايجاد مي کند.

gravitational force
نيروي گرانشي ~ نيروي کشش زمين ، با نيروي مشابهي که براي شتاب دادن يا ترمز کردن يک جسم متحرک آزاد با آهنگ تقريبي 9/8 متر بر ثانيه لازم است .

granitational wave
موج گرانشي ~ موج فرضي که با سرعت نور حرکت مي کند و موجب نوسان شديد در چگالي الکتروني در منطقه F جو زمين مي شود . اين موج اثر جاذبه ي گرانشي را منتشر مي کند.

graybody
جسم خاکستري ~ جسمي که گسيلندگي طيفي آن در سراسر طيف ثابت و نسبت به جسم سياه در دماي يکسان کمتر است .