halftone characteristic


اصطلاح
برق و الکترونیک
23 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
مشخصه ي سايه روشن ~ رابطه اي بين چگالي نسخه هاي اصلي و کپي در سيستم نمابر(فاکس).

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت halftone characteristic معنی halftone characteristic معنی halftone characteristic به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک halftone characteristic در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
half-wave
نيم موج ~ 1. صفتي به معناي نيم طول موج (half wavelength) در مورد آنتنها و خطوط انتقال . به بيان ديگر داشتن طول الکتريکي برابر نصف طول موج کاري . 2. صفتي به معناي نيم چرخه اي (half cycle) در مورد يکسوسازها، منابع تغذيه ،و ابزارهاي آزماينده ،که اشاره به نصف چرخه در بسامد کاري مدار يا قطعه دارد .

half-wave antenna; half-wave length antenna
آنتن نيم موج ~ آنتني که طول الکتريکي آن نوعاً نصف طول موج ارسالي يا دريافتي است .

half-wave dridge
پل نيم موج ~ مدار يکسوسازي که داري يک ترانسفورمر و يک ديود در ثانويه آن است و پالسهاي دي سي مثبت يا منفي با آهنگ متناسب با بسامد ورودي را توليد مي کند.با افزودن يک خازن پالاينده در دو سربار مي توان ميزان موجکهاي ولتاژ را کم کرد .

half-wave control
کنترل نيم موج ~ نوعي روش کنترل فاز که تنها در نيمي از هر چرخه ي اي سي عمل مي کند. در اين روش توان بار از صفر تا نصف حداکثر مقدار تمام موج يا از نصف توان تا کل توان قابل تغيير است . خروجي به شکل ولتاژ دي سي پالسي است . عنصر کنترل کننده مي تواند يک يکسوساز کنترل شونده ي سيليسيمي ، يا ساير قطعات حالت ...

half-wavelength
نيم طول موج ~ مسافت متناظر با طول الکتريکي نصف يک طول موج در بسامد کاري يک خط انتقال ، آنتن ،يا وسايل ديگر.

half- wave line
خط نيم موج ~ يک خط انتقال که طول الکتريکي آن نصف طول موج سيگنال ارسالي است.

half-wave rectification
يکسوساز نيم موج ~ نوعي يکسوسازي که در آن جريان تنها در نيم چرخه هاي متناوب جاري مي شود.

Hay bridge
پل هي ~ پل چهار شاخه اي مشابه با پل ماکسول - وين که مقادير القا کنايي با Q بزرگ را اندازه مي گيرد . همچنين براي اندازه گيري القا کنايي راکتورهايي با هسته آهني قابل استفاده است. تعادل آن وابسته به بسامد است.

Haystack antenna
آنتن هيستک ~ آنتن رادار بزرگ و قدرتمني که توسط نيروي هوايي امريکا براي پژوهشهاي ريزموج ، شامل نخابرات ماهواره اي ، ردگيري فضاپيما و اخترشناسي راديويي در ماساچوست نصب شده است . اين آنتن داراي دو تابشگر است که طبق اصل کاسگريني در تلسکوپهاي نوري ، نصب شده اند و مجموعه در يک گنبد با قاب فلزي و به قطر ح ...

H display
نمايشگر «اچ» ~ نمايشگر «بي» در رادار که براي نمايش زاويه ي ارتفاع اصلاح شده است . هدف به صورت دو مجموعه نقطه ي روشن نزديک به هم ظاهر مي شود که از ترکيب آنها يک خط کوتاه به دست مي آيد . شيب اين خط متناسب با سينوس زاويه ي ارتفاع است.