Hall-effect gyrator


اصطلاح
برق و الکترونیک
19 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ژيراتور اثر هال ~ نوعي ژيراتور که در آن اثر هال موجب وارونه شدن قطبيت سيگنال در موقع تعويض جاي ورودي و خروجي مي شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت Hall-effect gyrator معنی Hall-effect gyrator معنی Hall-effect gyrator به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک Hall-effect gyrator در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
Hall-effect switch
کليد اثر هال ~ نوعي کليد فشاري لحظه اي با تحريک مغناطيسي که از يک تراديسنده ي اثر هال به صورت مجتمع با تقويت کننده ي ترانزيستوري و مدار راه انداز و يک آهنرباي دائم کوچک تشکيل شده است . با تغذيه ي مدار مجتمع توسط جريان دي سي و فشردن کليد ، آي سي در يک ميدان مغناطيسي دائم قرار مي گيرد و توليد ولتاژ ه ...

Hall-effect transducer; Hall generator; Hall- effect sensor
تراديسده ي اثر هال ؛ حسگر اثر هال ~ تراديسنده ايکه نوعاً از تراشه ي نيمرساناي ناخالص شده ساخته مي شود و در صورت قرار دادن آن دريک ميدان مغناطيسي و عبور جران در جهت عمود بر ميدان مغناطيسي و عبور جريان در جهت عمود بر ميدان مغناطيسي ، ولتاژ اثر هال بين دو وجه آن ايجاد خواهد شد .مقدار اين ولتاژ هال متن ...

Hall mobility
تحريک هال ~ حاصلضرب رسانندگي الکتريکي و ثابت هال در يک رسانا يا نيمرسانا . اين مقدار معياري از ميزان تحريک الکترونها يا حفره ها در نيمرسانا است.

Hall voltage
ولتاژ هال ~ ولتاژي که در شرايط بي باري و در اثر عبور مقدار معيني جريان از يک نيمرسانا يا رساناي فلزي واقع در ميدان مغناطيسي معين ، دردو سر آن ظاهر مي شود.

Hamming code
رمز همينگ ~ نوعي رمز براي کشف و اصلاح خطا در ارسال داده ها. در موقع استفاده از آن در يک گروه 7 بيتي ، بيتهاي اطلاعات در موقعيتهاي 6،5،3 و7 و بيتهاي کنترل پريتي در موقعيتهاي 2،1 و 4 قرار مي گيرند. اين رمز کليه ي خطاهاي منفرد و مضاعف موجود در گروه را شناسايي مي کند.

handheld personal computer
رايانه شخصي دستي ~ رده اي از رايانه هاي شخصي با تواناييهاي محدود و تغذيه از باتري که در عين حال معمولاً توانايي عمليات مخابرات سيار نظير نمابر يا پست الکترونيکي را دارند . داده هاي موجود در حافظه ي آنها را مي توان براي ذخيره يا پردازش بيشتر به رايانه هاي بزرگتر و سازگار با آن انتقال داد. اين نوع را ...

handoff
دست به دست شدن ~ نقل و انتقال مکالمه ي تلفني سلولي بين سلولهاي مختلف هنگامي که کيفيت ارسال ه پايين تر از آستانه ي شمخصي مي رسد.

hand set
گوشي تلفن ~ بخشي از ديتگاه تلفن که در يک سر آن ميکروفون و در سر ديگر آن بلندگوي گوشي قرار دارد.

handshaking
دست دادن ؛ تييد گيري ~ فرايندي که طي آن تجهيزات ارتباطي فرستنده و گيرنده باتبادل نويسه هاي معين ، عمليات خود را همزمان مي کنند. از فرايند مشابهي براي انتقال داده ها در سيستمهاي رايانه استفاده مي شود.

hard disk; platter
سخت ديسک ~ نوعي ديسک صلب وداراي حافظه ي مغناطيسي که براي ذخيره داده ها در رايانه استفاده مي شود. ديسک از جنس آلومينيم و داراي پوشش فلز مغناطيسي در دو طرف آن است. با چرخاندن سريع ديسک و ب کمک هد خواندن / نوشتن اطلاعات از روي ديسک خوانده و يا روي آن نوشته مي شود . متداولترين نوع ديسک با گرداننده ي وي ...