hard X-ray


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
پرتو ايکس سخت ~ پرتو ايکس با توان نفوذ بالا.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت hard X-ray معنی hard X-ray معنی hard X-ray به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک hard X-ray در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
Harm
هارم ~ سرواژه اي براي homing-antiradiation missile. نوعي موشک هوا به زمين ضد تابشي که تابشهاي گسيل شده از رادار دشمن را دنبال مي کند، و تا تخريب يا از کار انداختن آن تعقيب را ادامه مي دهد.

harmonic; harmonic component; harmonic frequency
هماهنگ ؛ هارمونيک ؛ مؤلفه هماهنگ ؛ بسامد هماهنگ ~ مؤلفه سينوسي يک موج متناوب که بسامد آن مضرب صحيحي از بسامد بنيادي است. بامد هماهنگ دوم دو برابر بسامد بنيادي يا هارموني اول است.

harmonic analysis
تحليل هماهنگ ~ 1. روشي براي شناسايي و ارزيابي هماهنگهاي تشکيل دهنده ي يک شکل موج مختلط نظير ولتاژ ، جريان يا هر کميت متغير ديگر. 2. تعريف يک تابع معين به صورت مجموعي از جملات سينوسي و کسينوسي که تقريباً با خود تابعي برابرند مانند سري فوريه.

harmonic analyzer; hamonic wave analyzer
تحليلگر هماهنگ ؛ تحليلگر موج هماهنگ ~ تحليلگري که قدرت هر مؤلفه بسامدي در يک موج مختلط را اندازه مي گيرد.

harmonic antenna
آنتن هماهنگ ~ آنتني که طول الکتريکي آن مضرب صحيحي از نصف طول موج در بسامد کار فرستنده يا گيرنده است.

harmonic attenuation
تضعيف هماهنگ ~ تضعيف مؤلفه هماهنگ نامطلوب در خروجي فرستنده ، مثلاً ه کمک يک شبکه ي پي که رآکتانس موازي آن براي امپدانس صفر در بسامد هماهنگ مورد نظر تنظيم مي شود.

harmonic content
محتواي هماهنگ ~ مؤلفه هاي باقيمانده بعد از حذف بسامد بنيادي از موج مختلط .

harmonic conversion transducer
تراديسنده ي تبديل هماهنگ ~ تراديسنده ي مبدلي که بسامد سيگنال خروجي آن مضرب يا کسري از بسامد ورودي است ومشابه يک مضرب کننده يا مقسم بسامد عمل مي کند.

harmonic distortion
اعوجاج هماهنگ ~ نوعي اعوجاج غير خطي که در آن هماهنگهاي نامطلوب سيگنال سينوسي ورودي به دليل رفتار غير خطي مدار ايجاد مي شوند.

harmonic filter
پالايه ي هماهنگ ~ پالايه اي که براي حذف يک هماهنگ نامطلوب تنظيم شده است .