horizon


اصطلاح
برق و الکترونیک
7 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
افق محل پيوند ظاهري زمين و آسمان از ديد آنتن فرستنده . افق بخشي از سطح زمين را که موج مستقيم يک ايستگاه راديويي به آن مي رسد ، محدود مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت horizon معنی horizon معنی horizon به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک horizon در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
horizon sensor
حسگر افق ~ يک قطعه زير قرمز غير فعال که با آشکارسازي ناپيوستگي گرمايي بين زمين و فضا ، يک مرجع محوري پايدار براي کنترل وضعيت يا جهت موشک يا ماهواره در فضا ايجاد مي کند. از ترميستور براي آشکارسازي زير قرمز استفاده مي شود .

horizontal amplifier
تقويت کننده ي افقي ~ تقويت کننده ي سيگنالهايي که باريکه الکتروني لامپ پرتو کاتدي را در جهت افقي منحرف مي کند.

horizontal blanking
محو افقي ~ محو تصوير تلويزيوني در مدت زمان برگشت .

horizontal blanking pulse; line- frequency blanking pulse
پالس محو افقي ؛ پالس محو بسامد خط ~ پالسي که جريان باريکه ي الکتروني لامپ تصوير را در مدت زمان برگشت قطع مي کند . اين پالس مستطيلي به شکل پاستونهايي روي سيگنال مخلوط تلويزيوني و در فاصله ي دو خط افقي ظاهر مي شود.

horizontal centerig control
کنترل تمرکز افقي ~ کنترل تعبيه شده در گيرنده ي تلويزيون يا نوسان نماي پرتو کاتدي ( اسيلوسکوپ) براي جا به جايي افقي تصوير در هر دو جهت .

horizontal convergence control
کنترل همگرايي افقي ~ پيچ کنترلي که دامنه ي ولتاژ همگرايي ديناميکي افقي در تلويزيونهاي را تنظيم مي کند.

horizontal deflection electrodes
الکترودهاي انحراف افقي ~ جفت الکترودهايي که باريکه الکتروني را به طور افقي به وسيله انحراف الکتروستاتيکي از يک سو به سويي ديگر ريال بر روي پرده ي فلوئورساني لامپ پرتو کاتدي ، به حرکت در مي آورد.

horizontal deflection ascillator; horizontal oscillator
نوسانساز انحراف افقي ؛ نوسان ساز افقي ~ نوسان سازي که تحت کنترل سيگنالهاي همزمان ساز افقي يک شکل موج ولتاژ دندانه اره اي توليد مي کند که پس از تقويت به سيم پيچ انحراف افقي در لامپ تصوير تلويزيون اعمال مي شود.

horizontal drive control ; drive control
کنترل راه انداز افقي ؛ کنترل تحريک ~ کنترل تعبيه شده در گيرنده ي تلويزيون، و معمولاً در قسمت پشتي آن ، که خروجي نوسان ساز افقي راتنظيم مي کند.

horizontal flyback; horizontal retrace line flyback
بازگشت افقي ؛ پسگرد افقي ؛ برگشت افقي ؛ پسگرد خط ~ بازگشت باريکه ي الکتروني لامپ تصوير تلويزيوني از انتهاي يک خط پويش به شروع خط بعدي .