horizontal amplifier


اصطلاح
برق و الکترونیک
20 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
تقويت کننده ي افقي ~ تقويت کننده ي سيگنالهايي که باريکه الکتروني لامپ پرتو کاتدي را در جهت افقي منحرف مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت horizontal amplifier معنی horizontal amplifier معنی horizontal amplifier به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک horizontal amplifier در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
horizontal blanking
محو افقي ~ محو تصوير تلويزيوني در مدت زمان برگشت .

horizontal blanking pulse; line- frequency blanking pulse
پالس محو افقي ؛ پالس محو بسامد خط ~ پالسي که جريان باريکه ي الکتروني لامپ تصوير را در مدت زمان برگشت قطع مي کند . اين پالس مستطيلي به شکل پاستونهايي روي سيگنال مخلوط تلويزيوني و در فاصله ي دو خط افقي ظاهر مي شود.

horizontal centerig control
کنترل تمرکز افقي ~ کنترل تعبيه شده در گيرنده ي تلويزيون يا نوسان نماي پرتو کاتدي ( اسيلوسکوپ) براي جا به جايي افقي تصوير در هر دو جهت .

horizontal convergence control
کنترل همگرايي افقي ~ پيچ کنترلي که دامنه ي ولتاژ همگرايي ديناميکي افقي در تلويزيونهاي را تنظيم مي کند.

horizontal deflection electrodes
الکترودهاي انحراف افقي ~ جفت الکترودهايي که باريکه الکتروني را به طور افقي به وسيله انحراف الکتروستاتيکي از يک سو به سويي ديگر ريال بر روي پرده ي فلوئورساني لامپ پرتو کاتدي ، به حرکت در مي آورد.

horizontal deflection ascillator; horizontal oscillator
نوسانساز انحراف افقي ؛ نوسان ساز افقي ~ نوسان سازي که تحت کنترل سيگنالهاي همزمان ساز افقي يک شکل موج ولتاژ دندانه اره اي توليد مي کند که پس از تقويت به سيم پيچ انحراف افقي در لامپ تصوير تلويزيون اعمال مي شود.

horizontal drive control ; drive control
کنترل راه انداز افقي ؛ کنترل تحريک ~ کنترل تعبيه شده در گيرنده ي تلويزيون، و معمولاً در قسمت پشتي آن ، که خروجي نوسان ساز افقي راتنظيم مي کند.

horizontal flyback; horizontal retrace line flyback
بازگشت افقي ؛ پسگرد افقي ؛ برگشت افقي ؛ پسگرد خط ~ بازگشت باريکه ي الکتروني لامپ تصوير تلويزيوني از انتهاي يک خط پويش به شروع خط بعدي .

horizontal hold control
کنترل نگهداري افقي ~ کنترل تعبيه شده در گيرنده ي تلويزيوني که دوره ي تناوب آزاد نوسان ساز انحراف افقي را طوري تغيير مي دهد که تصوير در جهت افقي ثابت بماند.

horizontal lnearity control
کنترل خط واري افقي ~ کنترل تعبيه شده در گيرنده ي تلويزيون ، و معمولاً در قسمت پشتي آن ، که با باريک يا پهن کردن نيمه ي سمت چپ تصوير ، ويژگي خط واري در جهت افقي را تأمين مي کند ، به گونه اي که اجسام دايره اي به صورت دايره هاي واقعي ظاهر شوند.