horizon tracker


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ردگير افق ~ مداري که با ردگيري دقيق افقي مرئي ، يک مرجع عمودي براي سيستمهاي ناوبري ايجاد مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت horizon tracker معنی horizon tracker معنی horizon tracker به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک horizon tracker در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
horn
بوق ؛ شيپوره ~ 1. لوله اي با انتهاي شيپور مانند که براي بهبود کيفيت پخش صدا و رسيدن به مشخصه هاي جهتي مطلوب در قسمت خروجي بلندگو قرار مي گيرد . سطح مقطع آن از قسمت گلويي به طرف دهانه افزايش مي يابد . بوق آکوستيکي نيز ناميده مي شود. 2. يک وسيله ي سيگنال دهي الکترومکانيکي يا با تحريک هوا.

horn antenna
آنتن بوقي ؛ آنتن شيپوري ~ نوعي آنتن مايکروويو که از گشادکردن انتهاي يک موجبر دايره اي يا مستطيلي و در آوردن آن به شکل بوق ساخته شده است و براي تابش مستقيم امواج راديويي در فضا استفاده مي شود . در آنتن بوقي مستطيلي ، يک يا هر دوبعد عرضي آن به صورت خطي از گلويي تا دهانه افزايش مي يابد.

horn feed
تغذيه ي بوقي ~ نوعي آنتن بوقي که در سيستم آنتن رادار قسمت بازتابنده ي سهموي را تغذيه مي کند.

horn loudspeaker
بلندگوي بوقي ~ بلندگويي که عنصر تابشگر آن از طريق يک بوق با هوا يا محيط ديگر تزويج مي شود.

horn mouth
دهانه ي بوق ~ قسمت انتهايي بوق که سطح مقطع بزرگتري دارد.

horn throat
گلويي بوق ~ يک سر بوق که سطح مقطع کوچکتري دارد.

horsepower
اسب بخار ~ واحدي براي اندازه گيري توان و برابر با 746 وات. استفاده از واحد SI توان ، يعني وات، ترجيح داده مي شود .

horseshoe magnet
آهنرباي نعل اسبي ~ نوعي آهنرباي دائمي يا الکتريکي که هسته ي آن به شکل نعل اسب يا U است و در نتيجه قطبهاي آن در نزديکي هم قرار مي گيرند.

host system
سيستم ميزبان ~ 1. سيستمي که يک قطعه يامدار در آن قرار داده مي شود. 2. سيستم رايانه اي که به کمک مدارهاي مقلد يا کارتهاي جانبي ، سيستم ديگري را تقليد مي کند.

hot
داغ ~ 1. به شدت پرتوزا . 2. Energized .