IF amplofoer

IF harmonic interference

تداخل هماهنگ « آي اف» ~ تداخل ناشي از ورود هماهنگهاي يک سيگنال « آي اف» به مدارهاي « آر -اف» در گيرنده ي سوپرهترودين .

IFR conditions

شرايط « آي اف آر» ~ شراسط هوا در پايين تر از حداقل مشخص شده براي قوانين پرواز ديداري و در جايي که قوانين پرواز ابزاري اعمال مي شود.

IF rejection

ردُ « آي اف» ~ توانايي يک گيرنده ي راديويي « اف ام » در عدم پذيرش سيگنال فرستنده هايي که بسامد « آي اف» يا نزديک آن کار مي کند.

IF response ratio

نسبت پاسخ « آي اف» ~ نسبت شدت ميدان در يک بسامد خاص از باند « آي اف» به شدت ميدان در بسامد مورد نظر . با اعمال هر ميدان در شرايط مشخص ، خروجيهاي يکسان توليد مي شود.

IF dignal

سيگنال « آي اف» ~ سيگنال مدوله شده يا موج - پيوسته اي که بسامد آن برابر با مقدار « آي اف» گيرنده ي سوپرهترودين است. اين سيگنال از طريق تبديل بسامد و قبل از عمل مدوله زدايي توليد مي شود. مقدار آن معمولاً 455 کيلوهرتز براي باند پخش گيرنده ي راديو ، 10/7 مگاهرتز براي گيرنده ي راديويي « اف ام» ، تقريبا ...

IF stage

طبقه ي« آي اف» ~ يکي از طبقات تقويت کننده ي « آي اف» در گيرنده ي سوپرهترودين .

IF transformer

ترانسفورمر « آي اف» ~ ترانسفورمر موجوددر طبقه ي ورودي / و يا خروجي تقويت کننده ي « آي اف» در گيرنده ي سوپرهترودين براي تزويج و گزينش بسامد.

ignition interference

تداخل جرقه زني ~ تداخل مربوط به تخليه ي جرقه هاي الکتريکي و خودرو يا ساير سيستمهاي جرقه زني .

ignore

ناديده گيري ~ دستورالعمل رايانه اي که نشان مي دهد نبايد عملي توسط رايانه انجام شود.

IHF standard

استاندارد« آي اچ اف» ~ يکي از استانداردهاي تدوين شده از سوي مؤسسه ي وفاداري بالا ( آي اچ اف) براي مشخص کردن کارايي تقويت کننده هاي شنيداري ، تنظيمگرهاي اف - ام و ساير تجهيزات با وفاداري بالا.