IF transformer


اصطلاح
برق و الکترونیک
14 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ترانسفورمر « آي اف» ~ ترانسفورمر موجوددر طبقه ي ورودي / و يا خروجي تقويت کننده ي « آي اف» در گيرنده ي سوپرهترودين براي تزويج و گزينش بسامد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت IF transformer معنی IF transformer معنی IF transformer به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک IF transformer در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
ignition interference
تداخل جرقه زني ~ تداخل مربوط به تخليه ي جرقه هاي الکتريکي و خودرو يا ساير سيستمهاي جرقه زني .

ignore
ناديده گيري ~ دستورالعمل رايانه اي که نشان مي دهد نبايد عملي توسط رايانه انجام شود.

IHF standard
استاندارد« آي اچ اف» ~ يکي از استانداردهاي تدوين شده از سوي مؤسسه ي وفاداري بالا ( آي اچ اف) براي مشخص کردن کارايي تقويت کننده هاي شنيداري ، تنظيمگرهاي اف - ام و ساير تجهيزات با وفاداري بالا.

illegal character
نويسه ي غير مجاز ~ نويسه يا مجموعه اي از بيتها که از سوي رايانه يا برنامه ي نرم افزاري به عنوان نمايش مجاز و پذيرفتني شناخته نمي شود. معمولاً نويسه هاي غير مجاز نشانه ي وجود نقص در سيستم است.

illuminant C
« سي » ~ رنگ سفيد مرجع در تلويزيون رنگي که نزديک به روشنايي ميانگين روز است.

illumination ; luminous Flux density
برتابندگي ؛ روشنايي ~ 1. توزيع هندسي توان رسيده به بخشهاي مختلف بازتابنده ي بشقابي در يک سيستم آنتن . 2. توزيع توان در عناصر يک آنتن آرايه اي . 3. چگالي شار درخششي که روي يک سطح فرود مي آيد . مقدار آن برابر است با شار تقسيم بر مساحت سطحي که به طور يکنواخت تحت تابش قرار گرفته باشد. واحد SI آن لوکس ا ...

illumination control
کنترل روشنايي ~ نوعي کنترل فوتوالکتريکي کهبا کمتر شدن روشنايي محوطه از يک مقدار معين ، چراغها را روشن مي کند.

illumination meter; illuminometer
روشنايي سنج ~ وسيله اي براي اندازه گيري مستقيم روشنايي يک سطح بر حسب لوکس ( لومن بر متر مربع ) .

illumination sensitivity
حساسيت روشنايي ~ نسبت سيگنال جريان خروجي به روشنايي فرود آمده روي لامپ دوربين يا لامپ نوري .

image
تصوير ~ 1. همتاي نوري جسم به صورت تصوير حقيقي يا مجازي . 2. همتاي الکتريکي و ساختگي جيم به صورت تصوير الکتريکي يا تصوير آنتني. ~ 3. تصوير باز توليد شده توسط گيرنده ي تلويزيون يا دستگاه نمابر .