impulse solenoid

impurity; dopant

ناخالصي؛ آلاينده ~ ماده اي نظير بر،فسفر،يا آرسنيک که در مقادير کم به بلور نيمه رسانا اضافه مي شود و الکترونهاي اضافي (ناخالصي دهنده) يا حفره هاي اضافي (ناخالصي پذيرنده)توليد مي کند.

impurity level

تراز ناخالصي ~ تراز انرژي که بر اثر اتمهاي ناخالصي تشکيل مي شود.

impurity profile

ناميه ي ناخالصي ~ نمودار تغييرات تراکم آلاينده ها در يک ويفر سيليسيمي يا گاليم آرسنيدي .

impurity scattering

پراکنش ناخالصي ~ پراکنده شدن الکترونها به وسيله ي اتمهاي ناخالسي بلور .

impurity semiconductor

نيمه رساناي ناخالصي ~ نيمه رسانايي که ويژيگي هاي آن را ترازهاي ناخالصي مربوط به اتمهاي بيروني تعين مي کند.

in-band signaling

سيگنالدهي درون-باندي ~ ارسال علئم از طريق کانالي که معمولاً براي ارسال صدا ذخيره شده است .

incandescence

التهاب ~ گسيل تابش مرئي توسط يک جسم گرم،نظير رشته ي لامپ (فيلامان) که بر اثر عبور جريان الکتريکي گرم مي شود.

incandescent lamp

لامپ التهابي ~ نوعي لامپ الکتريکي که بر اثر عبور جريان از يک رشته سيم مقاومتي و ملتهب نور توليد مي کند .

inch

اينچ ~ واحدي براي طول که برابر با 2/54 سانتي متر است . استفاده از واحد si طول ، ترجيح داده مي شود .

inchper second

اينچ در ثانيه ~ مقدار نامي سرعت نوار مغناطيسي . مقادير متدواول سرعت است .