inch


اصطلاح
برق و الکترونیک
4 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
اينچ ~ واحدي براي طول که برابر با 2/54 سانتي متر است . استفاده از واحد si طول ، ترجيح داده مي شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت inch معنی inch معنی inch به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک inch در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
inchper second
اينچ در ثانيه ~ مقدار نامي سرعت نوار مغناطيسي . مقادير متدواول سرعت است .

incidence angle
زاويه ي تابش ~ زاويه بين پرتو وارد شونده به سطح و خط عمود بر آن در نقطه ي تابش.

incidental amplitude modulation
مدوله سازي اتفاقي دامنه ~ نوعي مدوله سازي دامنه که به صورت تصادفي از فرايند مدوله سازي بسامد و / يا مدوله سازي فاز نتيجه مي شود.

incidental ferquency modulation
مدوله سازي اتفاقي بسامد ~ نوعي مدوله سازي بسامد که به صورت تصادفي از فرايند مدوله سازي دامنه نتيجه مي شود.

incidental phase modulation
مدوله سازي اتفاقي فاز ~ نوعي مدوله سازي فاز که به صورت تصادفي از فرايند مدوله سازي دامنه نتيجه مي شود .

incidental radiation device
تابشگر اتفاقي ~ وسيله اي که در شرايط کار عادي خود انرژي بسامد راديويي تابش مي کند هر چند که براي توليد اين انرژي طراحي نشده باشد .

incident light
نور برخوردي ~ نور مستقيمي که به يک سطح مي تابد .

incident wave
موج برخودپردي ؛ موج تابشي ~ 1. موجي که به يک ناپيوستگي يا به محيطي با مشخصه ي انتشار متفاوت برخورد مي کند. ~ 2. موج جريان يا ولتاژي که از منبع به طرف بار در مسير خط انتقال حرکت مي کند.

incliation
شيب ؛ميل ~ زاويه ي بين يک خط ،سطح،بردار،يا هواپيما يا سطح افق.

inclined synchronous orbit
مدار همگام مايل ~ مدار دايره اي و همگام غير استوايي و بنابراين غير ساکن .