incident light


اصطلاح
برق و الکترونیک
14 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
نور برخوردي ~ نور مستقيمي که به يک سطح مي تابد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت incident light معنی incident light معنی incident light به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک incident light در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
incident wave
موج برخودپردي ؛ موج تابشي ~ 1. موجي که به يک ناپيوستگي يا به محيطي با مشخصه ي انتشار متفاوت برخورد مي کند. ~ 2. موج جريان يا ولتاژي که از منبع به طرف بار در مسير خط انتقال حرکت مي کند.

incliation
شيب ؛ميل ~ زاويه ي بين يک خط ،سطح،بردار،يا هواپيما يا سطح افق.

inclined synchronous orbit
مدار همگام مايل ~ مدار دايره اي و همگام غير استوايي و بنابراين غير ساکن .

inclinometer
ميل سنج؛شيب سنج ~ 1. وسيله اي که جهت نيروي مغناطيسي زمين را نسبت به صفحه ي افق اندازه مي گيرد . 2. وسيله اي که وضعيت هواپيما نسبت به سطح افق را مي سنجد .

incoherent scattering
پراکنش ناهمدوس ~ پراکندگي ذرات يا فوتونها به گونه اي که عناصر پراکنش مستقل از هم عمل کنند و هيچگونه رابطه ي فازي معين بين بخشهاي باريکه ي پراکنده شده وجود نداشته باشد.

inincoherent waves
امواج ناهمدوس ~ امواجي که رابطه ي فازي ثابتي با يکديگر ندارند.

increductor
نموٌ - القاگر ~ نوعي القاگر متغير با هسته ي اشباع شده که در برخي مدارهاي بسامد بالا به کار مي رود .

increment
نموٌ - افزايش ~ تغيير اندک در مقدار يک متغير .

incremental frequency shift
جا به جايي نموٌي بسامد ~ روشي براي برهم نهي نموٌي اطلاعات از طريق جا به جايي بسامد مياني نوسانگر به ميزان معين .

incremental permeability
توارايي نموٌي ~ نسبت يک تغيير تناوبي کوچک در القاي مغناطيسي به تغيير متناظر در نيروي مغناطيسي در شرايطي که القاي مغناطيسي ميانگين بزرگتر از صفر باشد.