induced voltage


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ولتاژالقايي ~ ولتاژِ که براي تغيير تعداد خطوط نيروي ~ مغناطيسي گذارنده از پيچک يک مدار ، در آن مدار القا ميشود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت induced voltage معنی induced voltage معنی induced voltage به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک induced voltage در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
inductance
القا کنايي ~ ويژگي يک مدار يا عنصر مداري در مخالفت با هر گونه تغيير جريان ، القاکنايي منجر به تاخير تغيير جريان نسبت به تغيير ولتاژ مي شود . واجد آن هانري ، ميلي هانري و ميکروهانري است .

inductance bridge
پل القا کنايي ~ وسيله اي مشابه با پل تستون که مي تواند القا کنايي مجهول را از طريق مقايسه ي آن با القا کنايي معلوم اندازه بگيرد .

inductance - capacitance
القا کنايي - ظرفيت ( ال - سي ) ~ مداري که توسط عناصر پيچک و خازن داراي ويژگيهاي القا کنايي و ظر فيت است .

inductance switch
کلکيد القاکنايي ~ القا گر متغير دو سطحي و زمزابيک که توسط جريان کنترل کننده از يک سطح به سطح ديگر مي رود .

induction
القا ~ رايند توليد ولتاژ، بار الکتروستاتيکي ، يا ميدان مغناطيسي در يک جسم به وسيله ي بر هم کنش خطوط نيرو ~ .

induction brazing
جوش برننج القايي ~ فرايند جوش برنج الکتريکي که در آن گرما با عبور جريان القايي از مقاومت مفصل تحت جوش برنج توليد مي شود .

induction coil
پيچک القا ~ وسيله اي براي تغيير جريان مستقيم به جريان متناوب ولتاژ - بالا . پيچک اوليه ِ آن از چند دور سيسم ضخيم و پيچک ثانويه ي آن ، که روي اوليه پيچيده شده است . قطع جريان مستقيم در اوليه به وسيله يک اتصال مرتعش ، ولتاژ بالايي را در ثانويه توليد مي کند.

induction compass
قطب نماي القايي ~ قطب نمايي که نمايش عقربه ي آن به جريان توليد شده در پيچکي بستگي دارد که در ميدان مغناطيسي زمين مي چرخد.

induction -conduction heater
گرمکن رسانشي -القايي ~ نوعي وسيله ي گرم کننده که جريان الکتريکي آن ضمن جريان ياقتن توسط القا به مسير مشخصي محدود مي شود.

induction coupling
تزويج القايي ~ نوعي تزويج که در آن ميدان مغناطيسي توليد شده توسط قطبهاي مغناطيسي يک عضو گردنده و جريان القا شده در قسمت گردنده ي دوم بر هم کنش مي کند و گشتاور را منتقل مي کند.