induction potentiometer


اصطلاح
برق و الکترونیک
23 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
پتانسيومتر القايي ~ يک سنکرو از نوع تفکيک کننده که ولتاژ قطبيده اي توليد مي کند که اندازه ي آن تناسب مستقيم با جابجايي زوايه اي نسبت به موقعيت مرجع دارد و فاز آن جهت گردش محور نسبت به موقعيت مرجع را نشان مي دهد . گستره ي خطي مي تواند تا 85 درجهي برسد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت induction potentiometer معنی induction potentiometer معنی induction potentiometer به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک induction potentiometer در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
inductive
القايي ، القايشي ~ 1. مرتبط با القاکنايي . 2. اشاره به القاي ولتاژ از طريق القا کنايي متقابل 3. مرتبط با القاي بار الکتريکي به وسيله ي القاي الکتروستاتيکي .

inductive circuit
مدار القايي ~ مداري که در آن رآکتانس القايي بيش از رآکتانس خازني است .

inductive coupling ; transformer coupling
تزويج القايي ؛تزويج ترانسفورمري ~ ترويج دو مدار به وسيله ي القا کنايي متقابل در يک ترانسفورمر. اگر تزويج از طريق خود القايي مشترک بين دو مدار باشد تزويج القايي مستقيم ناميده مي شود .

inductive diaphragm
ديافراگم القايي ؛غشاي القايي ~ نوعي پنجره ي مشدد در موجبر که رآکتانس القايي معادل در بسامد ارسال را فراهم مي کند.

inductive feedback
پسخورد القايي ~ پسخورد انرژي از مدار خروجي يک تقويت کننده به ورودي آن از طريق يک القاگر يا به کمک تزويج القايي .

inductive kick
ضربه ي القايي ~ ولتاژ القا شده در پيچک هسته-آهني در موقع قطع ناگهاني جريان آن. ولتاژ القايي ،چندين برابر ولتاژ اعمال شده است .

inductive load; lagging load
بار القايي ، بار تاخيري ~ باري که عمدتاً اثر القايي دارد و جريان متناوب عبوري از آن نسبت به ولتاژ متناوب در سر آن تاخير دارد .

inductive post
تيرک القايي ~ تيرک يا پيچ فلزي که در يک موجبر به مورازات بيدان E ~ کشيده مي شود . تا سوسپانس القايي موازي با موجبر براي اهداف تنظيمي يا تطبيقي فراهم کند .

inductive reactance
راکتانس القايي ~ راکتانس مربوط به القا کنايي يک پيچک يا مدار ، راکتانس القايي بر حسب اهم اندازه گيريث شده و برابر با 6/28fl است که در آن f بسامد برحسب هرتز و L القا کنايي بر حسب هانري است .

inductive tuning
تنظيم القايي ~ عمل تنظيم به وسيله القا گر متغير .