instantaneous speech power


اصطلاح
برق و الکترونیک
26 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
توان صحبت لحظه اي ~ آهنگ تابش انرژِ صدا از يک منبع صحبت در هر لحظه ي خاص .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت instantaneous speech power معنی instantaneous speech power معنی instantaneous speech power به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک instantaneous speech power در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
instantaneons value
مقدار لحظه اي ~ مقدار يک کميت سينوسي يا متغير در يک لحظه ي مشخص .

instantaneous volume velocity
سرعت حجمي لحظه اي ~ سرعت حجمي لحظه اي کل در يک نقطه منهاي سرعت حجمي ايستا همان نقطه .

instant- on switch
کليد وصل فوري ~ کليدي که با اعمال پيوسته ي ولتاژِ کمتر از ولتاژ کار لامپهاي تلويزيوني به فيلامان آنها ، سبي ظاهر شدن فوري تصوير بعد از روشن شدن دستگاه تلويزيون مي شود . اين کليد يک چوک کاهنده ي ولتاژ را با سيم پيچ اوليه ي ترانسفورمر توان سري کرده و سيم پيچ ثانويه ي ولتاژ - بالا را باز مي کند و در ن ...

institute of Electrical and Electronics Engineers
انجمن مهندسان برق و الکترونيک ( آي تريپل اي ) ~ يک سازمان تخصصي و غير انتفاعي از مهندسان و دانشمندان که از ادغام انجمن مهندسان برق آمريکاو انجمن مهندسان راديو تشکيل شد.

institute of High Fidelity
انجمن وفاداري بالا ( آي اچ اف ) ~ سازماني که به منظور توسعه ي مشخصات عملکردي تقويت کننده هاي شنيداري ، تنظيمگرهاي ( اف ام ) و ساير تجهيزات با وفاداري بالا تاسيس شد .

instruction code
رمز دستورالعمل ~ يک زبان مصنوعي براي تشريح يا تعريف دستورالعملهايي که توسط رايانه ي رقمي اجرا مي شود . معمولاً هر دستورالعمل داراي يک بخش مشخص کننده يعمل مورد نظر و يک بخش نشاني دهنده ي موقعيتي از حافظه است .

instruction counter
شمارنده ي دستورالعمل ~ شمارنده اي که محل دستورالعمل رايانه اي بعدي را براي اجرا نشان مي دهد .

instruction register
ثبات دستورالعمل ~ ثباتي که به صورت موقت دستورالعمل در حال اجرا را در خود ذخيره مي کند .

instruction time
زمان دستورالعمل ~ زمان لازم براي اجراي دستورالعملي با تعداد نشاني مشخص در رايانه مقدار نوعي اين زمان 30000 دستورالعمل در ثانيه است .

instrument
ابزار ، دستگاه ~ 1. وسيله اي براي اندازه گيري و گاهي ثبت و کنترل مقدار کميت مورد مشاهده . عبارت ابزار معمولاً به ترکيبي از يک سنجه و مدارهاي حالت جامد يا لامپي همراه آن اشاره دارد . 2. miter