interchannel interference


اصطلاح
برق و الکترونیک
25 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
تداخل بين کانالي ~ تداخل ايجاد شده در يک کانال توسط سيگنالهايي از يک يا چند کانال ديگر .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت interchannel interference معنی interchannel interference معنی interchannel interference به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک interchannel interference در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
intercommunication system; intercom
سيستم ارتباط داخلي ؛اينترکام ~ يک سيستم تقويت کننده ي بسامد- شنيداري که امکان ارتباط صوتي دو طرفه بين دو يا چند نقطه ،که معمولاً در يک ساختمان واقعند، را فراهم مي کند. هر ايستگاه داراي بلند گوي ديناميکي است که در عين حال به عنوان ميکروفون نيز عمل مي کند. سيستم مي تواند داراي يک تقويت کننده ي مرکزي ...

interconnection diagram
نمودار اتصال متقابل ~ نموداري که اتصالات بيروني لازم بين دو يا چند قطعه ،مدار يا تجهيزات ديگر را نشان مي دهد.

intercontinental ballistic missile
موشک بالستيک بين قاره اي ~ موشکي که بخشي از مسير پرواز آن به صورت جسم آزاد و بالستيک است و معمولاً برد آن بيش از 6400 کيلومتر است .

intercontinental missile
موشک بين قاره اي ~ موشک طراحي شده براي پرواز از قاره اي به قاره ديگر ، نظير موشک بالستيک بين قاره اي .

interdigital structure; interdigitated structure
ساختار انگشتي متداخل ~ زوج الکترود شاخه مانند انگشتي هاي متداخل که يک مسير پيچ در پيچ را به وجود مي آورند . اين ساختار در لامپ موج - پيشرو (traveling-wave tube(TWT ) ~ به صورت خط تأخير عمل مي کند و موج «آرف» پيشرونده را در هنگام گذر باريکه ي الکتروني از کاتد به الکترود گيرنده به دفعات ~ به آن متصل ...

interdigital transducer
تراديسنده انگشتي متداخل ~ دو الگوي فلزي شانه مانند و متداخل بر روي يک بستر پيزو الکتريکي نظر کوارتز که ولتاژهاي ريز موج را به امواج آکوستيک سطحي تبديل مي کند و يا بر عکس .

interface
فصل مشترک ، واسط ، مدار واسط ~ يک مرز يا پيوند مشترک ~ 1. پيوند نقطه به نقطه بين رايانه ومنبع تغذيه يا سيگنال بيروني ~ 2. پيوندگاه بين مواد نيمه رسانا با ناخالصيهاي متفاوت در يک قطعه نيمه رسانا نظير پيوند سليسم نوعي ( پي ~ ) يا سليسيم نوع ( ان ) در يک ديويد ( پي ان )( PN ~ diode ) يا ترانزيستور ( ب ...

interface card
کارت واسط ~ تخته مداري که گذرگاه ورودي / خروجي رايانه را به يک آرايش استاندارد I/O ~ نظير موازي 8 يا 16 بيتي ، BCD ، RS-232C ~ يا IEEE-488 ~ تبديل مي کند .

interference
تداخل ~ 1. هر انرژِ نامطلوبي که با سيگنالهاي مطلوب دريافتي تداخل مي کند . تداخل مصونوعي بر اثر عملکرد نامناسب وسايل الکتريکي توليد مي شود و سيگنالهاي تداخلي مربوط به آن يا به صورت امواج الکترومغناطيسي در فضا و يا به شکل امواج رونده در سيمهاي برق منتشر مي شوند . پديده هاي جوي نظير آذرخش نيز موجب برو ...

interference filter
پالايه ي تداخل ~ 1. فيلتراي براي حذف سيگنالهاي تداخلي مصونوعي که از طريق خطوط تغذيه وارد گيرنده مي شوند . 2. فيلتراي که سيگنالهاي حامل نامطلوب را در مدارهاي تنظيم شده ي گيرنده تضعيف ميکند .