intercontinental missile


اصطلاح
برق و الکترونیک
24 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
موشک بين قاره اي ~ موشک طراحي شده براي پرواز از قاره اي به قاره ديگر ، نظير موشک بالستيک بين قاره اي .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت intercontinental missile معنی intercontinental missile معنی intercontinental missile به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک intercontinental missile در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
interdigital structure; interdigitated structure
ساختار انگشتي متداخل ~ زوج الکترود شاخه مانند انگشتي هاي متداخل که يک مسير پيچ در پيچ را به وجود مي آورند . اين ساختار در لامپ موج - پيشرو (traveling-wave tube(TWT ) ~ به صورت خط تأخير عمل مي کند و موج «آرف» پيشرونده را در هنگام گذر باريکه ي الکتروني از کاتد به الکترود گيرنده به دفعات ~ به آن متصل ...

interdigital transducer
تراديسنده انگشتي متداخل ~ دو الگوي فلزي شانه مانند و متداخل بر روي يک بستر پيزو الکتريکي نظر کوارتز که ولتاژهاي ريز موج را به امواج آکوستيک سطحي تبديل مي کند و يا بر عکس .

interface
فصل مشترک ، واسط ، مدار واسط ~ يک مرز يا پيوند مشترک ~ 1. پيوند نقطه به نقطه بين رايانه ومنبع تغذيه يا سيگنال بيروني ~ 2. پيوندگاه بين مواد نيمه رسانا با ناخالصيهاي متفاوت در يک قطعه نيمه رسانا نظير پيوند سليسم نوعي ( پي ~ ) يا سليسيم نوع ( ان ) در يک ديويد ( پي ان )( PN ~ diode ) يا ترانزيستور ( ب ...

interface card
کارت واسط ~ تخته مداري که گذرگاه ورودي / خروجي رايانه را به يک آرايش استاندارد I/O ~ نظير موازي 8 يا 16 بيتي ، BCD ، RS-232C ~ يا IEEE-488 ~ تبديل مي کند .

interference
تداخل ~ 1. هر انرژِ نامطلوبي که با سيگنالهاي مطلوب دريافتي تداخل مي کند . تداخل مصونوعي بر اثر عملکرد نامناسب وسايل الکتريکي توليد مي شود و سيگنالهاي تداخلي مربوط به آن يا به صورت امواج الکترومغناطيسي در فضا و يا به شکل امواج رونده در سيمهاي برق منتشر مي شوند . پديده هاي جوي نظير آذرخش نيز موجب برو ...

interference filter
پالايه ي تداخل ~ 1. فيلتراي براي حذف سيگنالهاي تداخلي مصونوعي که از طريق خطوط تغذيه وارد گيرنده مي شوند . 2. فيلتراي که سيگنالهاي حامل نامطلوب را در مدارهاي تنظيم شده ي گيرنده تضعيف ميکند .

interference guard band
باند محافظ تداخل ~ يکي از دو باند بسامدي در اطراف باند مجاز مخابراتي و خطاي قابل تحمل بسامد يک ايستگاه به منظور به حد اقل رساندن تداخل بين ايستگاهها در کانالهاي مجاور .

interference pattern
الگوي تداخل ~ نموداري که بر هم کنش بين انرژي الکترومغناطيسي تابشي و يک مانع عبور ناپذير را نشان ميدهد . براي نمونه مي توان از الگوهاي تشکيل شده در هنگام عبور نور از يک توري يا بر اثر توزيع دوباره ي انرژِ ( آر - اف ) براي فرستنده نزديک به زمين نام برد .

interference threshold
آستانه ي تداخل ~ کوچکترين مقدار ممکن از نسبت سيگنال - به - نويز براي ارسال و دريافت بدون خطاي پيام .

interferometer
تداخل سنج ~ وسيله اي براي اندازيه گيري فواصل ~ بسيار کوچک از طريق تقسسيم و هدايت نور در مسيرهاي جداگانه و سپس ترکيب دوباره ي آنها ، اختلاف طول مسير به صورت الگوي تداخل نوري نمايش داده مي شود يک کاربرد آن در اندازه گيري لايه هاي بسيار نازک است .