aperiodic damping

aperture

دهانه ~ شکاف يا روزانه اي که الکترون ها ، نور ، امواج راديويي يا ساير تابش ها از ان عبور مي کنند . در يک لامپ کاتدي ، دهانه ي تفنگ الکتروني اندازه ي بايکه ي الکتروني را تعيين مي کند . دهانه ي دوربين تلويزيوني ، قطر موثر عدسي اي است که مقدار نور وارد شده به لامپ دوربين را کنترل مي کند . ابعاد دهني ش ...

aperture antenna

آنتن دهانه اي ~ آنتني که پهناي باريکه ي آن توسط ابعاد شيپوره ، عدسي ، يا بازتابنده تعيين مي شود .

aperture distortion

اعوجاج دهانه اي ~ تضعيف مولفه هاي بسامد - بالا در سيگنال تصوير تلويزيوني به دليل سطح مقطع معين بارکه ي پويشگر دوربين که در نتيجه ي آن مقداري از اطلاعات تصوير از دست مي رود .

aperture illumination

پرتابندگي دهانه ~ توزيع شدت موج الکترومغناطيسي در يک دهانه .

aperture time

زمان گشودگي ~ زمان لازم براي رفتن به مد نگهداري در مدار نمونه بردار پس از دريافت فرمان کنترلي . زمان گشودگي بايد کمتر از 50 نانو ثانيه باشد تا مانع از بروز خطا به دليل تغييرات سيگنال در اين فاصله ي زماني شود .

apex step

پله ي راس ~ پله يا پاچين ملايم در مرکز مخروطي بلند گو براي اصلاح پاسخ بسامد بالا.

aphelion

اوج خورشيدي ~ دورترين نقطه از خورشيد در مدار سياه يا فضاپيما.

apogee

اوج ~ 1.دورترين نقطه در مدار بيضوي ماهواره نسبت به زمين . ~ 2. دورترين نقطه در مسير حرکت موشک پرتابي نسبت به زمين .

postilbasb

آپوستيلب ~ واحد SI درخشايي ، شمع بر متر مربع، نسبت به آن ترجيح داده مي شود.

apparent horizon

افق ظاهري ~ خط مرئي مرز بين خشکي يا در دريا و آسمان .