inverse current


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
جريان وارون ~ جريان حاصل از ولتاژ وارون يکسوساز تماسي يا قطعه ي نيمه رسانا.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت inverse current معنی inverse current معنی inverse current به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک inverse current در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
inverse direction
جهت وارون ~ جهت مربوط به مقاومت بيشتر در يک يکسوساز که از الکترود مثبت به طرف الکترود منفي است. اين جهت وارون جهت رسانش است.

inverse electrode current
جريان وارون الکترود ~ جريان جاري شده در الکترود لامپ الکتروني در خلاف جهت واقعي. بنابراين براي جريان وارون آند، الکترونها از آند به طرف کاتد جاري مي شوند.

inverse- feedvack filter
پالايه ي پسخورد - وارون ~ پالايه ي تنظيم شده اي که به خروجي يک تقويت کننده با گزينندگي بالا و داراي پسخورد منفي متصل شده است. فيلتر طوري تنظيم شده است که براي بسامد تشديد مطلوب خروجي پسخورد - منفي صفر ايت اما با خارج شدن بسامد از اين مقدار خروجي به سرعت افزايش مي يابد و ضريب تقويت را کاهش مي دهد.

inverse function
تابع وارون ~ تابعي که از جا به جايي متغيرهاي وابسته و مستقل يک تابع معين يه دست مي آيد.

inverse limiter
محدود کننده وارون ~ محدود کننده اي که در گستره ي معيني از مقادير لحظه اي ورودي ، خروجي ثابتي را توليد و در خارج از آن به صورت خطي يا به شکل تابع تعريف شده اي از ورودي عمل مي کند. از اين مقدار براي حذف بخشهايي از سيگنالهاي خروجي مثلاً آثار مزاحم مربوط به همشنوايي استفاده مي شود.

inverse-parallel connection
اتصال موازي - وارون ~ اتصال دو عنصر يکسوساز به گونه اي که کاتد اولي به آند دومي و آند اولي به کاتد دومي متصل مي شود.

inverse peak voltage
ولتاژ اوج وارون ~ 1. مقدار اوج ولتاژي که در مدت زمان صفر بودن جريان در دو سر يک لامپ يکسوساز يا لامپ پرتو - ايکس مي تواند در جهت وارون ( آند منفي) تحمل کند بي آنکه دچار شکست يا خرابي شود.

inverse photoelectric effect
اثر فوتوالکتريک وارون ~ تبديل انرژي جنبشي يک الکترون متحرک به انرژي تابشي در محل برخورد؛ نظير آنچه در توليد پرتوهاي ايکس روي مي دهد.

inverse piezoelectric effect
اثر پيزوالکتريک وارون ~ انقباض يا انبساط بلور پيزوالکتريک تحت تأثير ميدان الکتريکي نظير آنچه در هدفونهاي بلوري انجام مي شود.

inverse-square law
قانون عکس مجذور ~ اگر يک منبع نقطه اي به صورت يکنواخت و در همه ي جهتها امواج الکترومغناطيسي ، گرمايي ياهسته اي گسيل کند ، مقدار دريافت شده ، در واحد سطح و در فاصله ي معين از منبع ، با فرض نبودن هيچگونه جذبي ، تناسب معکوس با مجذور فاصله دارد.