iron


اصطلاح
برق و الکترونیک
4 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
آهن ( FE ) ~ عنصر فلزي با عدد اتمي 26 و وزن اتمي 55/85 .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت iron معنی iron معنی iron به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک iron در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
iron - cobalt alloy
آلياژآهن - کبالت ~ نوعي آلياژ يآهني با حداکثر 65% کبالت که در جريانهاي مغناطنده ي کم ، چگالي شار بالايي دارد. عيبهاي عمده ي آن عبارت اند از قيمت بالا ، تراوايي نسبتاً کم ، و اتلاف پسماند بالا .

iron core coil ,iron core choke
پيچک هسته آهني ، چوک هسته آهني ~ پيچکي که مدار مغناطيسي آن از طيق هسته ي آهن جامد با ورقکاري شده و يا هر ماده ي مغناطيسي ديگر بسته مي شود .

iron- core transformer
ترانسفورمر هسته - آهني ~ ترانسفورمري که بخشي از يا همه ي مسير خطوط نيروي مغناطيسي آن از طريق ورقهاي آهن يا مادهي مغناطيسي ديگر بسته يم شود .

iron - nickel alloy
آلياژ آهن - نيکل ~ نوعي آلياژ آهني با 20 تا 80 درصد نيکل در چگالي شارهاي پايين ، داراي تراوايي بالا و اتلاف پسماند کم است و به راحتي به ورقه هاي نازک تبديل مي شود .

iron - vane instrument
دستگاه پره - آهني ~ دستگاه اندازه گير يجريان متناوب با استفاده از اجزاي متحرک پره آهني .

lrradaiation
پرتودهي ~ قراردادن ماده ، جسم . يا بيمار در معرض پرتوهاي ايکس ، پرتوهاي گاما ، پرتوهاي فرابنفش يا ساير تابشهاي يوننده .

l signal
سيگنال ( آي ) ~ مولفه ي همفاز سيگنال رنگ نمايي در تلويزيون رنگي . پهناي باند آن 0 تا 1/5 مگاهرتز است . اين سيگنال از اجزاي ( R/V ) +%74 ) ~ و -0/27 ( BV ) تشکيل شده که در آن V سيگنال درخسايي ، R سيگنال قرمز دوربين و B ~ سيگنال آبي دوربين است .

island effect
اثر جزيره اي ~ محدود شدن گسيل ~ از کاتد المپ الکترني به مناطق کوچک خاصي از کاتد در شرايطي که ولتاژ شبکه کمتر از مقدار معيني باشد .

isobar
ايزوبار ، تک فشار ~ خطي که نقاط هم مقدار از يک کميت را به هم متصل مي کند مانند خط فشار مربوط به جو سنجي در روي نمودار هوا شناختي .

isochronous
تک زمان ~ مشخصه اي از ~ يک بسامد نا متناوب ثابت .