Keeper; magnet keeper


اصطلاح
برق و الکترونیک
21 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
نگهدارنده ~ ميله ي آهنگي يا فولادي که دو سر آهنرباي دادم قرار مي گيرد و در مواقع عدم استفاده از آهنربا با مدار مغناطيسي را مي بندد. اين کار مانع از اثر خود- مغناطيسي زدايي خطوط نشتي مي شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت Keeper; magnet keeper معنی Keeper; magnet keeper معنی Keeper; magnet keeper به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک Keeper; magnet keeper در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
kelvin
کلوين ، ( K ، همواره بدون علامت درجه به کار مي رود) ~ واحد دما در سيستم بين المللي واحدها ( SI) ، برابر با کسر 1 بر روي 272/16 دماي ترموديناميکي نقطهي سه گانه ي آب ، که قبلاً درجه ي کلوين ناميده مي شود. مقياس دماي کلوين بر اساس درجه ي سلسيوس است با اين تفاوت که کل مقياس طوري جا به جا شده است که K ~ ...

kelvin balance
ترازوي کلوين ~ نوعي آمپرسنج که جريان عبوري از دو پيچک سري را اندازه مي گيرد . يکي از پيچکها به يک بازوي ترازو متصل مي شود و پيچک ديگر درست در زير آن ثابت مي شود. نيروي حاصل از دو پيچک با نيروي گرانشي وارده به وزنه ي معين در سر ديگر بازوي تراوز، متوازن مي شود.

kelvin bridge; double bridge; Thomson bridge
پل کلوين ؛ پل مضاعف ؛ پل تامسون ~ پل هفت شاخه اي که مي تواند اندازه ي مقاومت چهار سر دو مقاومت يا شبکه ي چهار سر را مقايسه کند.

Kerr cell
سلول کر ~ سلولي که از يک جفت الکترود در مايع دي الکتريک نظير نيتروبنزن ساخته مي شود. مايع دي الکتريک در تنشهاي الکتريکي داراي شکست مضاعف مي شود. اگر منشورهاي متعامد نيکول يا پالايه هاي پولاد رويد قبل و بعد از سلول کر قرار گيرند، در شرايط نبودن ولتاژ ، هيچ نوري از مجموعه عبور نم يکند. با اعمال ولتآژ ...

kerr magnetooptical effect; magenetoptical effect
اثر مغناطو - اپتيکي کر ؛ اثر مغناطو - اپتيکي ~ چرخش صفحه ي قطبش نور داراي قطبيدگي خطي در هنگام بازتاب از سطح قطبي - صيقلي يک آهنرباي قوي. زاويه ي چرخش متناسب با نيروي مغناطيسي کننده است.

key1; signaling key
کليد 1 ؛ گليد سيگنال دهي ~ کليدي دستي براي ارسال سيگنالهاي رمز .

key2 ; switching key
کليد 2 ؛ کليد قطع و وصل ~ نوع خاصي از کليد اهرمي براي باز و بسته کردن مدار فقط تا وقتي که اهرم فشرده باشد.

key 3
کليد 3 ؛ ~ يک برآمدگي که در شيار مجاور خود مي لغزد و با آن همتراز مي شود.

keyboard
صفحه کليد ~ ماتريسي از کليدها براي دادن اطلاعات به صورت دستي به رايانه .

keyed automatic gain control
کنترل خودکار و کليدي بهره ~ نوعي روش کنترل خودکار بهره که در آن يک ترانزيستور AGC در گيرنده ي تلويزوني به حالت قطع باياس مي شود و تنها با وارد شدن قله هاي پالسهاي مثبت همزماني افقي به بيس آن وصل مي شود. به اين ترتيب از تأثير پالسهاي نويز موجود بين پالسهاي همزماني بر ولتاژ AGC جلوگيري مي شود.