laplace transform


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
تبديل لاپلاس ~ حالت خاصي از تبديل فوريه .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت laplace transform معنی laplace transform معنی laplace transform به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک laplace transform در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
large-scale integration
مجتمع سازي مقياس - بزرگ ( ال اس آي ) ~ مدارهاي مجتمعي که داراي 100 تا 5000 دريچه ي منطقي معادل ، يا 1000 تا 16000 بيت حافظه باشند .

larmor frequncy
بسامد لارمور ~ بسامد زاويه اي حرکت تقديمي ذره ي بارداري که در حال چرخش در يک ~ ميدان مغناطيسي است .

larmor orbit
مدار لارمور ~ حرکت دايره اي ذره ي باردار در ميدان مغناطيسي يکنواخت . اگر چه حرکت ذره در راستاي ميدان مغناطيسي با مقاومتي مواجه نمي شود . اما حرکت در جهت عمود بر ميدان همواره با نيرويي عمود بر هر دوجهت حرکت و ميدان همراه است . و در نتيجه مسير به شکل مارپيچ طي مي شود .

laryngaphone
ميکروفون حنجره ~ ميکروفوني که به گلوي گوينده تماس پيدا مي کند و ارتعاشهاي صدا را مستقيماً و بدون نويز زمينه دريافت مي کند .

large aperture seismic array
لازا ( آرايه ي لرزه اي باگشادگي زياد ) ~ آرايه اي از 525 لرزه نگار که منطقه اي به قطر 200 کيلو متر در آمريکا را در بر ميگيرد ، به منظور به حد اقل رساندن نويز محلي ، هر يک از دستگاههاي لرزه نگار در عمق 60 متري زمين نصب مي شود . اين آرايه مي تواند به صورت الکترونيکي اختلالات زمين رد منطقه ي مورد نظر ...

lase
ليزري شدن ~ توليد امواج الکترومغناطيسي همدوس مشابه با يک ليزر .

laser ( laight Amplification by Stimulated Emission or Radiation )
ليزر ( تقويت نور با گسيل برانگيزشي تابش ) ~ نوعي وسيله ي الکتروني فعال که توان ورودي را به پرتوي بسيار باريک و شديد از نور همدوس مرئي يا زير قرمز تبديل مي کند . توان ورودي ، اتمهاي مشدد نوري را به تراز انرژي بالاتر بر مي انگيزاند و سپس مشدد اين اتمهاي بر انگيخته را به صورت همفاز تابش مي کند. چهار ن ...

laser- acoustic delay
تاخير ليزر - آکوستيک ~ تاخيري که از بر هم کنش باريکه ي ليزري و خط تاخير آکوستيکي شفاف به دست مي آيد و تاخير زماني ، متغير براي سيگنالهاي ريز موج و ( آر اف ) فراهم مي کند .

laser altimeter
ارتفاع سنج ليزري ~ نوعي ليزر گازي مج - پيوسته که باريکه ي خروجي آن قبل از ارسال از هواپيما و پويش زمين توسط حد اکثر سه بسامد راديويي مدوله مي شود . سپس نور ليزر بازتابيده از زمين توسط سيستم آينه ي تلسکوپي هم محور با اپتيک فرستنده دريافت و توسط ضرب کننده ي نوري حس مي شود با مقايسه ي فاز بين سيگنالها ...

laser diode
ديود ليزري ~ نوعي ديود نيمه رسانا که باريکه ي زير قرمز همدوس و با بسامد معين توليد مي کند . نوعاً از گاليم آرسنيد ( GaAs ) يا گاليم آرسنيد ناخالص شده با مواد ديگحر نظير انديم و آلومينيم ساخته مي شود . ساختمان اين ديودها به گونه اي است که گسيلها را در طول يک مسير باريک متمرکز مي کند .