laser threshold


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
آستانه ي ليزر ~ حداقل انرژي تلمبه زني مورد نياز براي شروع عمل ليزري شدن .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت laser threshold معنی laser threshold معنی laser threshold به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک laser threshold در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
laser transit
گذر ليزري ~ استفاده از ليزر نصب شده بر روي تلسکوپ براي انداختن باريکه ي مرئي و باريک به روي هدفي کوچک در سطح مورد بررسي. به کمک آن مي توان موقعيت دقيق ماشينهاي لايروبي را براي گودبرداريهاي زير آبي و يا همترازي بال هواپيماهاي بزرگ را انجام داد.

laser-Triggered switch
کليد با راه اندازي ليزري ~ نوعي کليد پرتوان ولتاژ بالا با يک شکاف تحريک که توسط باريکه ليزر رسانا مي شود. به کمک آن مي توان ولتاژهاي از چند کيلووات تا بالاي 3 مگاولت را در سيستمهاي قدرت الکتريکي قطع و وصل کرد.

laser velocimeter; diffraction velocimeter; optical diffraction velocimeter
سرعت سنج ليزري؛ سرعت سنج پراشي ؛ سرعت سنج پراش نوري ~ نوعي وسيله اندازه گيري سرعت که با استفاده از يک ليزر موج پيوسته باريکه اي از نور همدوس را به جسم متحرک عمود بر مسير نور مي تاباند. گلبرگهاي سوزن مانند پراش که از سوي جسم بازتابيده مي شوند توسط توري نوري گيرنده جاروب مي شوند و در محل ضرب کننده ي ...

laser welding
جوشکاري ليزري ~ استفاده از باريکه ي ليزر براي جوش نقطه اي ورقه هاي نازک و سيمهاي ظريف در فرايند ساخت مدارهاي مجتمع و ساير قطعات ميکروالکترونيکي.

lasing
ليزر تابي ~ فرايند توليد تابش در نقطه اي از طيف ليزري از طريق تلمبه زني يا برانگيختن الکترونها به حالتهاي بالاتر انرژي و بسامدي که مشخصه ي ماده ي ليزر است.

latching circulator
سير کولاتور قفلي ؛ دورزن قفلي ~ نوعي سير کولاتور قطع و وصلي که بعد از قطع يا وصل شدن توسط آهنرباي الکتريکي يا دائم با هسته ي فرُيت ديگر نيازي به جريان نگهدارنده براي حفظ مسير مايکروديو مورد نظر ندارد. از آن خط نوارها و موجبر ها استفاده مي شود.

latching phase shifter
انتقال دهنده ي فاز قفلي ~ نوعي انتقال دهنده ي فاز که بعد از قطع و وصل مغناطيسي آن به مقدار جديد، ديگر نيازي به جريان نگهدارنده بريا حفظ انتقال فاز مورد نظر ندارد . در خط نوارها و موجبرها به کار مي رود.

latching reed relay
رله ي « قميش دار» قفلي ~ نوعي رله ي « قميش» دار ( قميش : تيغه يا زبانه اي که يک سر آن به پايه اي وصل است و سر ديگر آن آزادانه ارتعاش مي کند - مترجم ) که پيچک نگهدارنده ي آن اتصالهاي رله را تا زمان آزاد شدن توسط پالسي با قطبيت مخالف يا پالسي که به پيچک آزاد کننده مستقل اعمال مي شود، بسته نگه ميدارد. ...

latching relay
رله ي قفلي ~ رله اي که اتصالهاي آن مادامي که به صورت دستي يا الکتريکي فرمان نگيرند در وضعيت فعال يا غير فعال خود قفل مي مانند . اين عمل به وسيله يک قفل مکانيکي انجام مي شود. در حالي که در رله هاي Lock - Up ، قفل شدن به روشهاي مغناطيسي يا الکتريکي صورت مي گيرد.

latch- in realy
رله ي قفل کن ~ رله اي که حتي در صورت قطع انرژي در آخرين وضعيت قبلي مي ماند.