latch- up

latency

کمون ؛ نهاني ~ زمان لازم براي تحويل اطلاعات از حافظه به رايانه ي رقمي . اين زمان در ديسک مغناطيسي برابر با مدتي است که طول مي کشد تا محل ذخيره ي مورد نظر در زير هد خواندن قرار گيرد . در سيستم ذخيره ي سري ، زمان نهايي برابر با زمان دستيابي منهاي زمان کلمه است.

latent image

تصوير نهان ~ تصويري ذخيره شده ، مثلاً به شکل بار در موزاييکي از خازنهاي کوچک .

lateral transistor

ترانزيستور افقي ؛ ترانزيستور جانبي ~ ترانزيستوري که پيوندهاي اميتر - بيس و کلکتور - بيس آن در نواحل جداگانه تشکيل مي شود و جريان بين پيوندها از طريق صفحه اي موازي با سطح جاري مي شود.

lattice

شکبه ؛ شبکه ي تناوبي ~ 1. الگويي از خطوط موقعيتي متقاطع و مشخص که در وضعيتهاي ثابتي نسبت به فرستنده ها قرار گرفته اند و نقشه کلي سيستم ناوبري را به وجود مي آورند. 2. آرايش منظم اتمها در ماده بلوري .

lattice constant

ثابت شبکه ~ مسافتي که در آن شبکه ي بلوري خرودش را تکرار مي کند. در نيمه رساناهاي مرکب گروه III-V ، ثابت شبکه دو برابر فاصله ي بين اتمها در بلور يا ريشه ي دوم 8 ضرب در فاصله ي بين اتمها در بلور است . براي اينديم فسفيد اين مقدار برابر با 0/59 nm و در گاليم آرسنيد (GaAs) ~ برابر با 0/57 nm ~ است .

lattice imperfection

ناکاملي شبکه ؛ نقص شبکه ~ انحراف نسبت به يک شبکه ي همگن کامل در ماده ي بلوري.

lattice netword

شبکه ي مشبک ~ شبکه اي از چهار شاخه ي سري متصل به هم که يک توري ( مش ) را به وجود مي آورند . دو نقطه ي اتصال غير مجاور هم به عنوان پايانه هاي ورودي و دو نقطه ي اتصال باقيمانده به عنوان پايانه هاي خروجي شبکه عمل مي کنند.

lattice scattering

پراکندگي الکترونها در اثر برخورد با اتمهاي مرتعش که تحرک حامل ها را در بلور کاهش مي دهد و در نتيجه بر رسانايي آن اثر مي گذارد .

launcher

پرتابگر ~ وسيله اي که حفظ ، نگهداري ، و گاهي هدايت موشک سا فضاپيما را در هنگام پرتاب به عهده دارد.

launching

پرتاب ؛ عرضه ~ فرايند انتقال انرژي از کابل هم محور يا خط انتقال به موجبر .