leading- edge pulse time


اصطلاح
برق و الکترونیک
24 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
زمان پالس با لبه ي بالارونده ~ زمان لازم براي رسيدن دامنه ي لحظه اي پالس به کسر معيني از دامنه ي اوج آن.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت leading- edge pulse time معنی leading- edge pulse time معنی leading- edge pulse time به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک leading- edge pulse time در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
leading ghost
شبح پيشرو ~ تصوير شبح واقع در سمت چپ تصوير تلويزيوني .

Leading load
بار پيشفاز ~ باري که عمدتاً خازني است و جريان آن از ولتاژ متناوب دو سر بار پيش است.

lead-in insulator
عايق تک سيم ~ عايقي سراميکي لوله اي با سوراخ محوري که تک سيم رابط بين آنتن و فرستنده را از خود عبور مي دهد. عايق در سوراخ تعبيه شده در بدنه يا قفسه ي فرستنده به روش پرسي جا داده شده است.

lead lanthanum zirconate titanate
تيتانيات زير کونات لانتانيم سرب [ پي ال زد تي ] ~ ماده اي با ويژگيهاي فروالکتريکي ، سراميکي ، الکترواپتيکي که ويژگيهاي نوري آن به وسيله ي ميدان الکتريکي يابا اعمال کشش يا تراکم تغيير مي کند. در انواع مختلف حافظه هاي اپتوالکترونيکي و قطعات نمايشگر به کار مي رود.

leadless ceramic chip carrier
جاتراشه ي سراميکي بدون سيم [ ال سي سي] ~ بسته ي سراميکي تخت براي نصب سطحي مدارهاي « وي ال اس آي» ( مجتمع سازي در مقياس خيلي بزرگ ) به روي تخته مدارهاي فاقد سوراخ . تعداد پايه هاي ورودي / خروجي آن نوعاً بين 20 تا 68 است.

lead-on-chip package
بسته ي سر سيم روي تراش [ ال او سي] ~ بسته DIP با قالب اپوکسي براي مدارهاي مجتمع « وي ال اس آي» که بالشتکهاي تصال آن در زير مرکز تراشه قرار داده شده اند.

lead sulfide
سولفيد سرب ~ گالن معدني که در راديوهاي اوليه به عنوان آشکارساز بلوري به کار مي رفت و در حال حاضر براي آشکارسازي زير قرمز از آن استفاده مي شود.

lead-sulfide cell
سلول سولفيد سرب ~ سلولي که تابشهاي زير قرمز را آشکار مي کند. ولتاژ توليد شده با تغيير مقاومت ايجاد شده توسط آن به عنوان معياري از شدت تابش استفاده مي شود .

lead telluride
تلوريد ~ سرب ~ ترکيبي از سر ~ که براي ساخت آشکار سازهاي زير قرمز استفاده مي شود .

lead zirconate titanate
تيتانات زير کونات سرب ~ ( پي زد تي ) ~ ماده ي فرو الکتريکي ، سراميکي و الکرو پتيکي که شفافيت اپتيکي آن از ( پي ال زد تي ) کمتر است اما ساير ويژگيهاي آنها شبيه هم است .