light year


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
سال نوري ~ مسافتي که نور در مدت يک سال در فضا مي پيمايد که تقريباً برابر با 9/46 × 10 به توان 12 کيلومتر است.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت light year معنی light year معنی light year به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک light year در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
limit bridge
پل حدي ~ شکل خاصي از پل و تستون که براي آزمونهاي الکتريکي سريع و عادي محصولات ساخته شده به کار مي رود . در اين پل نيازي به متعادل ساختن پل براي هر آزمون نيست و به جاي آن ، هر محصولي که انحراف خطاي آن در محدوده مجاز باشد ، قبول مي شود.

limited - scan arroy radar
رادار آرايه اي با پويش محدود ~ راداري که پويش باريکه ~ آنتن آن به حدود 10+ درجه محدود شده است و براي کاربردهايي نظير کنترل زميني نزديک شدن هواپيما به فرودگاه و يا تعيين موقعيت مسير زرادخانه ي دشمن يا هسته هاي خمپاره انداز به کار مي رود . آنتن آرايه اي چندکاره ي آن به دليل عدم نياز به انتقال دهنده ه ...

limiter
محدود کننده ~ مداري که دامنه ي سيگنال خروجي اش به سطح ~ آستانه معيني محدود مي شود و در نوسان مثبت يا منفي يا هر دو عمل مي کند . اين مدار در برخي گيرنده هاي ( اف ام ) بعد از تقويت کننده ي بسامد مياني ( اي اف ) قرار داده مي شود تا هر گونه تغييرات دامنه را از سيگنال بسامد - مدوله شده حذف کند . در محدو ...

limiting , chipping
محدود سازي ~ عمل مطلوب يا نامطلوب محدود کننده ي دامنه ي سيگنال به وسيله يک محدوده کننده .

limit velocity
سرعت حدي ~ حد اکثر سرعت الکترون متحرک در يک ماده ي جامد که به ترکيب آن بستگي دارد .

limit switch
کليد حدي ~ کليدي که در حد يا نزديکي حد حرکت يک جسم متحرک که به صورت الکتريکي کنترل مي شود . به صورت خودکار مدار را قطع مي کند .

lindemann glass
شيشه ي ليندمان ~ نوعي شيشه از جنس بورات ليتيم اکسيد بريليم که عدد اتمي همه ي عناصر آن کوچکتر از اکسيژن است . به عنوان ماده ي پنجره ي در لامپهاي پرتو ايکس - کم ولتاژ - استفاده مي شود زيرا مي تواند پرتوهاي ايکس با طول موج خيلي زياد نظير پرتوهاي گرنز را از خود عبور دهد .

line
خط ~ 1. خط نيرو يا انتقال ~ 2 . خط توليد انبوه تجهيزات الکترونيکي ~ 3. مسير پيچيده شده توسط باريکه ي الکتروني لامپ تصوير تلويزيون در يک جاروب عرضي از چپ به راست . 4. يک سنجش پويش افقي در سيستم نمابر . 5. trace ~ .

line amplifier , program amplifier
تقويت کننده ي خط ، تقويت کننده ي برنامه ~ نوعي تقويت کنندهي شنيداري که سيگنالها را با سطح مشخص به خط انتقال اعمال مي کند .

linear
خطي ~ 1. رابطه اي که در آن يک تابع تناسب مستقيم با تابع ديگر دارد ونمودار آن به شکل خط راست است . 2. مداري که خروجي آن تناسب مستقيم با ورودي اش دارد .