linear predictive code modulation


اصطلاح
برق و الکترونیک
33 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
مدوله سازي پيشگويانه و رمزي خطي ~ نوعي روش مدوله سازي رقمي صدا .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت linear predictive code modulation معنی linear predictive code modulation معنی linear predictive code modulation به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک linear predictive code modulation در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
linear pulse amplifier
تقويت کننده ي پالس خطي ~ تقويت کننده اي که دامنه ي اوج پالسهاي خروجي آن مستقيماً متناسب با دامنه ي اوج پالسهاي متناظر ورودي است .

linear rectifier
يکسوساز خطي ~ يکسوسازي که شکل موج جريان يا ولتاژ را خروجي آن مشابه با پوش موج سيگنال ورودي است .

linear-regaluted power supply
منبع تغذيه ي تنظيم شده ي خطي ~ نوعي منبع تغذيه قياسي که مدار تنظيمگر ،requlator آن به صورت خطي به تغييرات بار پاسخ مي دهد و در نتيجه ولتاژ خروجي منبع تغذيه را ثابت نگه مي دارد .

linear scan
پويش خطي ~ نوعي پويش راداري که در آن باريکه ي رادار با زاويه ي ثابت در صفحه اي معين رفت و برگشت مي کند.

linear stopping power
توان بازدارنده ي خطي ~ اتلاف انرژي در واحد مسافت در هنگام عبور ذره ي باردار از درون محيط .

linear sweep
روبش خطي ~ نوعي روبش پرتو کاتدي که در آن باريکه با سرعت ثابت از يک طرف صفحه به طرف ديگر مي رود و ناگهان به محل اوليه ي خود بر مي گردد .

linear taper
مخروطي خطي ~ نوعي پتانسيومتر که تغيير مقاومت آن در تمام گستره ي مقاومتي يکسان است .

linear time base
مبناي زماني خطي ~ مبناي زماني که باريکه ي الکتروني لامپ پرتو کاتدي را با سرعت ثابتي در طول مقياس زماني افقي به حرکت در مي آورد .

linear transducer
تراديسنده ي خطي ~ تراديسنده اي که خروجي آن تناسب مستقيم با ورودي دارد .

linear variable-differential transformer
ترانسفورمر تفاضلي متغير خطي [ ال وي دي تي ] ~ نوعي ترانسفورمر که ديافراگم يا عنصر حس کننده ي آن آرميچري را به صورت خطي وارد پيچکهاي يک ترانسفور تفاضلي مي کند و با تغيير مساوي اما در جهت مخالف القا کنايي پيچکها ،ولتاژ خروجي را تغيير مي دهد. کاربرد آن در اندازه گيري شتاب ، نيرو،و فشار است .