line-focus tube


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
لامپ خط کانوني ~ نوعي لامپ پرتو - ايکس که نقطه ي کانوني آن تقريباً به شکل خط است . اين امر موجب مستطيلي شدن باريکه ي پرتوهاي ايکس در هنگام بازتاب از هدف مي شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت line-focus tube معنی line-focus tube معنی line-focus tube به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک line-focus tube در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
line frequency , horizontal frequency , horizontal linefrequecy
بسامد خط ، بسامد افقي ، بسامد خط افقي ~ تعداد دفعات در ثانيه که نقطه ي پويش صفحه ي تلويزيون را در جهت افقي جاروب مي کند . در سيستم ( ان تي اس سي ) با 525 خط و 30 تصوير کامل در ثانيه ، 15750 جاروب در ثانيه ، شامل پويشهاي افقي در فواصل برگشت عمودي ، انجام مي پذيرد .

line hydrophone
هيدروفون خطي ~ نوعي هيدروفون جهتي که از يک عنصر خط راست آرايه اي از عناصر فازدار نصب شده در خط يا معادل آکوستيک اين آرايه تشکيل شده است .

line impedance
امپدانس خط ~ امپدانس بين دو سر خط انتقال .

line - length ( loop length) compensation
جبران درازاي خط ( دارزاي حلقه ) ~ تغيير بهره ي مسير ارسال و دريافت يک تلفن براي جبران اختلاف دامنه ي سيگنالها در خطوط با درازاي متفاوت . خط کوتاه واقع در نزديکي مرکز تلفن ، سيگنال را کمتر تضعيف مي کند و در نيتجه کمتر نياز به تقويت دارد . عموماً از جريان حلقه به عنوان معياري از طول خط در مدارهاي جبر ...

line microphone ,machine - gun microphone
ميکروفون خطي ، ميکروفون مسلسلي ~ نوعي ميکروفون با جهت گيرندگان بالا که از يک عنصر خط - راست و آرايه اي از خطوط با طولهاي متفاوت است . که هر کدام به يک عنصر ميکروفون متصل شده و مشخصه ي جهت گيرندگي زا به ميزان زيادي تقويت مي کنند .

line noise
نويز خط ~ نويز موجود در يک خط انتقال که از عواملي نظير اتصالهاي ضعيف يا داخل القايي خط تغذيه سر چشمه مي گيرد .

line of force
خط نيرو ~ خطي فرضي در ميدان الکتريکي يا مغناطيسي که هر قطعه ي آن جهت ميدان را در آن نقطه نشان مي دهد .

line of position
خط موقعيت ( اي ا پي ) ~ تقاطع دو صفحه ي مخوقعيتي که وضعيت يا موقعيت مشخصي را در ناوبري مي دهد .

line of propagation
خط انتشار ~ مسير موج راديويي در فضا .

line of sight
خط ديد ~ مسير مستقيم در بدون مانع ~ بين دو نقطه .