lock- on


اصطلاح
برق و الکترونیک
8 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
قفل کردن ~ لحظه اي که رادار به طور خود کار شروع به رديابي هدف خود مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت lock- on معنی lock- on معنی lock- on به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک lock- on در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
lock - up relay
رله قفلي ~ رله اي که در هنگام برق دار شدن با يک آهنرباي الکتريکي غير دايمي ( که فقط با اعمال يک پالس مغناطيسي معکوس آزاد مي شود . ) ~ يا با اتصالهاي کمکي ( که سيم پيچ آن را تازمان قطع شدن مدار برق دار نگه مي دارد ) قفل مي شود . بر خلاف اين نوع ف رله ي جفتي به طور مکانيکي قفل مي شود .

lodar , lorad
لودار ، لوراد ~ جهت يابي که جهت سيگنالهاي لورن دريافتي را ، بدون تاثير شب ، با جذب جداگانه سيگنالهاي لورن موج زميني و آسماني قابل تشخيص روي کي اسيلوسکوپ لامپ کاتدي تعيين مي کند ~ و يک آنتن حلقوي را براي به دست آوردن وضعيت صفر جز انتخاب شده در بهترين وضعيت قرار مي دهد .

LOFAR
لوفار ~ سيستم آشکار سازي زير دريايي بر اساس روشهاي خود همبستگي ، براي تحليل دوربرد الگوي صدايي که در فرکانسهاي پايين انتهاي طيفل صوت به وسيله ميکروفونهاي زير آبي سيستم آشکار سازي زير دريايي جمع آوري مي شود .

loftin-white Circuit
مدار لوفتين وايت ~ مدار تقويت کننده با تزويج مستقيم .

logarithm
لگاريتم ~ تواني که عددي به نام مبنا بايد به آن برسد تا با عدد اصلي برابر شود در سيستم لگاريتم معمول مبنا 10 است . در اين سيستم لگاريتم 1000 در مبناي 10 برابر 3 است زيرا 10 بتوان 3 معادل 1000 است . مبناي ديگري که معمولاً به کار ميرود برابر با 2/71828 ~ استکه با e نشان داده مي شود و به نام لگاريتم طب ...

logarithmic amplifier
تقويت کننده لگاريتمي ~ تقويت کننده اي که سيگنال خروجي آن تابعي لگاريتمي از سيگنال ورودي است .

logarithmic decrement
کاهش لگاريتمي ~ لگاريتم طبيعي نسبت دامنه يک نوسان به دامنه ي بعدي که قطبيت يکسان دارند ، هنگامي که هيچ نيروي خارجي براي باقي نگهداشتن نوسان اعمال مي شود .

logarithmic diode
ديود لگاريتمي ~ ديودي با رابطه ي شبيه لگاريتمي دقيق بين جريان و ولتاژ در محدوده ي ديناميکي رفت گسترده ، از اين ديود در کاربردهاي مداري مانند تقسيم ، ضرب ، تبديل لگاريتمي و فشرده سازي سيگنال استفاده مي شود .

logarithmic multiplier
ضرب کننده لگاريتمي ~ ضرب کننده اي که هر متغير آن به يک مولد تابع لگاريتمي اعمال مي شود . خروجيها با يکديگر جمع مي شوند و به يک مولد تابع نمايي اعمال مي شوند تا خروجي متناسب با حاصلضرب دو ورودي به دست آيد .

logarithmic scale
مقياس لگاريتمي ~ مقياسي که درجه بندي هاي ان به جاي خطي بودن به طور لاريتمي از يکديگر فاصله دارند .