lodar , lorad


اصطلاح
برق و الکترونیک
13 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
لودار ، لوراد ~ جهت يابي که جهت سيگنالهاي لورن دريافتي را ، بدون تاثير شب ، با جذب جداگانه سيگنالهاي لورن موج زميني و آسماني قابل تشخيص روي کي اسيلوسکوپ لامپ کاتدي تعيين مي کند ~ و يک آنتن حلقوي را براي به دست آوردن وضعيت صفر جز انتخاب شده در بهترين وضعيت قرار مي دهد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت lodar , lorad معنی lodar , lorad معنی lodar , lorad به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک lodar , lorad در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
LOFAR
لوفار ~ سيستم آشکار سازي زير دريايي بر اساس روشهاي خود همبستگي ، براي تحليل دوربرد الگوي صدايي که در فرکانسهاي پايين انتهاي طيفل صوت به وسيله ميکروفونهاي زير آبي سيستم آشکار سازي زير دريايي جمع آوري مي شود .

loftin-white Circuit
مدار لوفتين وايت ~ مدار تقويت کننده با تزويج مستقيم .

logarithm
لگاريتم ~ تواني که عددي به نام مبنا بايد به آن برسد تا با عدد اصلي برابر شود در سيستم لگاريتم معمول مبنا 10 است . در اين سيستم لگاريتم 1000 در مبناي 10 برابر 3 است زيرا 10 بتوان 3 معادل 1000 است . مبناي ديگري که معمولاً به کار ميرود برابر با 2/71828 ~ استکه با e نشان داده مي شود و به نام لگاريتم طب ...

logarithmic amplifier
تقويت کننده لگاريتمي ~ تقويت کننده اي که سيگنال خروجي آن تابعي لگاريتمي از سيگنال ورودي است .

logarithmic decrement
کاهش لگاريتمي ~ لگاريتم طبيعي نسبت دامنه يک نوسان به دامنه ي بعدي که قطبيت يکسان دارند ، هنگامي که هيچ نيروي خارجي براي باقي نگهداشتن نوسان اعمال مي شود .

logarithmic diode
ديود لگاريتمي ~ ديودي با رابطه ي شبيه لگاريتمي دقيق بين جريان و ولتاژ در محدوده ي ديناميکي رفت گسترده ، از اين ديود در کاربردهاي مداري مانند تقسيم ، ضرب ، تبديل لگاريتمي و فشرده سازي سيگنال استفاده مي شود .

logarithmic multiplier
ضرب کننده لگاريتمي ~ ضرب کننده اي که هر متغير آن به يک مولد تابع لگاريتمي اعمال مي شود . خروجيها با يکديگر جمع مي شوند و به يک مولد تابع نمايي اعمال مي شوند تا خروجي متناسب با حاصلضرب دو ورودي به دست آيد .

logarithmic scale
مقياس لگاريتمي ~ مقياسي که درجه بندي هاي ان به جاي خطي بودن به طور لاريتمي از يکديگر فاصله دارند .

logger
ثبت کننده اي که به طور خودار کميتهاي اندازه گيري شده را در زمانهاي معين مي پيمايد و مقادير آنهارا در يک نمودار چاپ يا ثبت مي کند .

logic
منطق ~ بتديل منطق رسمي به مدارهاي الکترونيکي عملياتي که مي تواننند با سيستمي از نمادها ( مانند AND , OR , NOT ~ ) نمايش داده شوند . اين توابع به وسيله مدارهاي سويچينگ يا دريچه هايي که تنها دو وضعيت خاموش يا روشن يا بسته يا باز دارند ايجاد مي شود و استفاده از اعداد دودويي را در حل مسائل امکان پذير م ...