logic


اصطلاح
برق و الکترونیک
5 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
منطق ~ بتديل منطق رسمي به مدارهاي الکترونيکي عملياتي که مي تواننند با سيستمي از نمادها ( مانند AND , OR , NOT ~ ) نمايش داده شوند . اين توابع به وسيله مدارهاي سويچينگ يا دريچه هايي که تنها دو وضعيت خاموش يا روشن يا بسته يا باز دارند ايجاد مي شود و استفاده از اعداد دودويي را در حل مسائل امکان پذير مي سازند. هر نمناد منطقي را مي توان با جدول صحتي که خروجي را به ازاي تمام حالتهاي ممکن ورودي نشن مي دهد . نمايش داد. مدارهاي گيت اساس کامپيوترهاي ديجيتال هستند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت logic معنی logic معنی logic به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک logic در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
logic analysis
تحليل منطقي ~ تعيين ترتيب گامهاي منطقي لازم در يک اجراي کامپيوتري براي ايجاد فايلهاي خروجي مطلوب از فايلهاي ورودي .

logic analyzer
تحليل گر منطقي ~ تحليل گري که محل اشکال در سيستم ديجيتال را با نمايش همزمان سطح سيگنالهاي ديجيتال در تعدادي از نقاط معين در لحظه از پيش تعيين شده اي از زمان که معمولاً شمارش پالس ساعت معين مي شود . نشان مي دهد . تحليلگر منطقي مي تواند فرماني را توليد کند که جمع آوري داده ها را در لحظه ي مورد نظر مت ...

logic comparison
مقايسه ي منطقي ~ عملي مقايسه ي دو مورد در کامپيوتر و ايجاد خروجي 1 به ازاي برابري يا خروجي به ازاي نابرابري آنها .

logic design
طراحي منطقي ~ طراحي سيتم کاملي از عناصر منطقي لازم براي کاربردي خاص در کامپيوتر ديجيتال يا هر سيستم ديجيتال ديگر .

logic diagram
نمودار منطقي ~ نموداري که عناصر منطقي کامپيوتر و اتصال بين آنها را بدون جزئيات ساختاري يا مهندسي نشان مي دهد .

logic element
آلمان منطقي ، عنصر منطقي ~ کوچکترين جزء سازنده اي که مي توان آن راباعملگري در سيستمي مناسب از نمادهاي منطقي براي سيستم داده پردازي کامپيوتري نشان داد. گيت AND و فليپ فلاپ نمونه هايي از عناصر منطقي هستند .

logic function
تابع منطقي ~ ابزاري براي بيان يک حالت معين يا شرطي در نقويت کننده مغناطيسي ، رله يا مدارهاي کامپيوتري ، مثلاً ( الف ) تابع AND که خروجي آن تنها وقتي به دست مي آيد که چند سيگنال ورودي صحيح با يکديگر ترکيب شوند . ( ب ) تابع OR که خروجي آن در صورت اعمال تنها يک سيگنال ورودي صحيح به دست مي آيد . ( ج ) ...

logic level
سطح منطقي ~ يکي از دو ولتاژِ که مقادير آنها به طور مجازي براي نمايش اعداد دودويي 1 و 0 در يک سيستم ديجيتالي خاص انتخاب مي شود . دامنه و قطبيت سطوح ولتاژ بايد براي جلو گيري از اشکال در يک کاربرد ويژه تعيين شود . زيرا سطحي که براي 1 استفده مي شود مي تواند بالاتر ~ يا پايين تر از سطح O ~ باشد عبارتهاي ...

logic operation
عمليات منطقي ~ عمليات غير حسابي در کامپيوتر ، مانند مقايسه ، انتخاب ، ساختن مرجع ، تطبيق ، مرتب کردن و ترکيب کدرن در مواردي که شامل تصميم گيري هاي بله / خير مي شود .

logic sum
جمع منطقي ~ جمع کامپيوتري که در آن وقتي يک يا هر دو روردي 1 باشند . حالص 1 و وقتي هر دو ورودي صفر باشند حاصل 0 است .