magnetic amplifier


اصطلاح
برق و الکترونیک
18 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
تقويت کننده ي مغناطيسي ~ تقويت کننده اي بر اساس خواص غير خطي واکنشگرهاي اشباع شدني ، به تنهايي يا در ترکيب با ساير عناصر مدار ، براي ايجاد تقويت سيگنال ورودي DC يا AC ~ براي تغيير درجه اشباع هسته به سيم پيچ کنترل اعمال مي شود . و در در نتيجه تغيير بزرگتري ، در جريان متناوب سيم پيچ خروجي به وجود مي آورد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت magnetic amplifier معنی magnetic amplifier معنی magnetic amplifier به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک magnetic amplifier در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
magnetic anisotropy
ناهمسانگردي مغناطيسي ~ وابستگي خواص مغناطيسي بعضي از مواد به جهت .

magnetic anomaly
بي هنجاري مغناطيسي ~ تغيير در الگوي مورد انتظار و عادي ميدانمغناطيسي ، مانند الگوي ميدان مغناطيسي زمين اين تغيير مي تواند در اثر هر جرم فريتي بزرگ ، مانند يک زير دريايي غوطه ور در آب ايجاد شود .

magnetic anomaly detector
آشکار ساز مغناطيسي آشکال غير عادي ~ مغناطيس سنج راهنمايي که وجود زير درياييهاي زير آب را آشکار مي کند . جريان مستقيمي از يک سيم پيچ پيچيده بر روي هسته اي با گذاردهي مغناطيسي بالا مي گذارد و اثر ميدان مغناطيسي زمين را بر روي هسته متعادل مي ند . جريان متناوبي ، هسته را به مقدار برابري در هر دو نوسان ...

magnetic -armature loudspeaker , electromagnetic loudspeacker , magnetic loudspeaker
بلندگوي آرميچر - مغناطيسي ، بلندگوي الکترومغناطيسي ، بلندگوي مغناطيسي ، بلندگوي آرميچر - متحرک ~ بلندگويي که ديافراگم آن با آرميچر فرومغناطيس حرکت مي ند که به طور متناوب با واکنش متقابل بين ميدان آهنرباي دائمي و ميدان توليد شده به وسيله پيچک حامل جريان بسامد صوتي ، جذب و دقع مي شود .

magnetic bearing
جهت مغناطيسي ~ زاويه بين جهت شمال مغناطيسي و مسير حرکت هواپيما يا کشتي در صفحه ي افق . ~ ياتاقاني که با استفاده از ميدانهاي مغناطيسي ، محوري را در فضاي آزاد نگه مي دارد . اين ميدانها معمولاً به وسيله ترکيبي از آهنرباي الکتريکي و دايمي به وجود مي آيد .

magnetic ~ bias
باياس مغناطيسي ~ ميدان مغناطيسي پايداري که به مدار مغناطيسي رله يا قطعه مغناطيسي ديگر اعمال مي شود .

magnetic biasing
باياس کردن مغناطيسي ~ باياس کردن محيط ضبط مغناطيسي در حين ضط يا سوراکردن يک ميدان مغناطيسي اضافي بر روي ميدان سيگنال در حال ضبط . با اين کار رابطه اي خطي بين دامنه سيگنال و چگالي شار باقي مانده در محيط ضبط به وجود مي آيد .

magnetic biasing coil
پيچک باياس مغناطيسي ~ سيم پيچي روي واکنشگر اشباع شدني که مغناطيس سازي ابتدايي هسته را هم در قطبيت ~ و هم در مقدار تثبيت مي کند .

magnetic blowout
خاموش سازي مغناطيسي ~ آهنرباي دائمي يا الکتريکي که ميدان مغناطيسي ناشي از آن در امتداد جرقه ي کنتاکتهاي در حال باز شدن کليد يا مدار شکن قرا رمي گيرد و در نتيجه به مستهلک شدن جرقه کمک مي کند .

magnetic brake
ترمز مغناطيسي ~ ترمز اصطکاکي کنترل شونده با ابزارهاي الکترومغناطيسي .