magnetic fluid


اصطلاح
برق و الکترونیک
14 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
سيال مغناطيسي ~ مخلوط معلق ذرات آهن يا ذرات فريت کلوتيدي در يک سيال حامل . مخلوط معلق کلوئيدي را مي توان با يک ميدان مغناطيسي از لحاظ موقعيت ، مکان ، شکل ، وزن مخصوص ، سطح ، خط سير يا سرعت کنترل کرد. بر عکس با اعمال ميدان مغناطيسي به سيلا کلاژ مغماطيسي ، ذرات آهن به يکديگر زنجير مي شوند و حالت جامد پيدا مي کنند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت magnetic fluid معنی magnetic fluid معنی magnetic fluid به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک magnetic fluid در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
magnetic fluid clutch
کلاژ سيال ~ مغناطيسي ~ کلاژ اصطکاکي که با مغناطيسي شدن مايع مخلوط معلق ذرات ريز آهن در گير مي شود . اين مايع بين قطبهاي نصب شده روي شفتهاي ورودي و خروجي قرار دارد .

magnetic flux
شار مغناطيسي ~ خطوط نيروي مغناطيسي ناشي از آهنربا .

magnetic flux density (B ) magnetic inducion
چگالي شار مغناطيسي ، القاي مغناطيسي ~ تعداد خطوط نيروي مغناطيسي در واحد سطح عمود بر راستاي خطوط ، يکاي SI آن تلا است . قبلاً از گاوس براي چگالي شار مغناطيسي دريکاي CGS ~ استفاده مي شد .

magnetic focusing
کانوني کردن مغناطيسي ~ کانوني کدرن باريکي الکترون از طريق عملکرد ميدان مغناطيسي .

magnetic forming , electromagnetic forming
شکل دهي مغناطيسي و شکل دهي الکترو مغناطيسي ~ شکل دهي فلز به شکلهاي مختلف با سستفاده از ميدانهاي مغناطيسي قوي که فلز را در برابر قالب شکل دهي مي فشارد . ميدان مغناطيسي با شارژ بانک خازني بزرگ و سپس تخليه انرژِ ي آن روي پيچک القايي در زماني کمتر از يک ميليونيم ثانيه توليد مي شود .

magnetic gap
شکل مغناطيسي ~ بخش غير مغناطيسي ، مانند شکاف هوايي ، در مدار مغناطيسي .

magnetic hrdness comparator
مقايسه کننده سختي مغناطيسي ~ ابزاري که سختي قسمتهاي فولادي را مقايسه مي کند . قسمت نمونه اي که داراي سختي مطلوب است در پيچکي قرار داده مي شود و قسمتهاي تخت آزمايش يکي پس از ديگري در پيچک مشابه ديگري وارد مي شوند . اگز هر دو پيچک داراي خواص مغناطيسي يکساني بر روي صفحه نمايش پرتو - اتدي اسيلوسکوپ باش ...

magnetic head
هد مغناطيسي ~ آهنرباي الکتريکي که براي خواندن ، ضبط کردن يا پاک کردن سيگنالها روي ديسک يا نوار مغناطيسي به کار مي رود .

magnetic heading
سوط مغناطيسي ~ سوبي که جهت خط مرجع آن شمال مغناطيسي است .

magnetic hysteresis
پسماند مغناطيسي ~ اصطکاک ~ داخلي که بين مولکولهاي ماده ي مغناطيسي در هنگام قر ار گرفتن آن در معرض ميدان مغناطيسي متغير اتفاق مي افتد . نتيجه اين اصطکاک ، تلفات حرارتي است و القاي مغناطيسي را به وضعيت قبلي مغناطيس شدگي ماده وابسته مي کند .