magnetic recording


اصطلاح
برق و الکترونیک
18 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ضبط مغناطيسي ~ ضبط کردن با استفاده از ميدان مغناطيسي کنترل شده با سيگنال .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت magnetic recording معنی magnetic recording معنی magnetic recording به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک magnetic recording در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
magnetic recording head
هد ضبط مغناطيسي ~ هد مغناطيسي که تغييرات الکتريکي را براي ذخيره ~ شدن روي محيط مغناطيسي ، به تغييرات مغناطيسي ، تبديل مي ند .

magnetic recording ~ medium
محيط ضبط مغناطيسي ~ ماده ي قابل مغناطيسي شدن که در ضبط مغناطيسي براي نگهداشتن تغييرات مغناطيسي به وجود آمده در فرايند ضبط کردن به کار بر ده مي شود .و مي تواند به شکل نورا ، کارت يا ديسک باشد .

magnetic reproducing head
هد باز سازي مغناطيسي ~ هد مغناطيسي که تغييرات مغناطيسي روي محيط مغناطيسي را تغييرات الکتريکي تبديل مي کند .

magnetic - resonance imaging
تصوير بدراي با تشديد مغناطيسي ~ شيوه ~ تصوير برداري تشخيص پزشکي که تغييرات چگالي زمان آزاد شدن هسته هيدروژن در بدن بيمار را ، هنگامي که در معرض ميدان مغناطيسي قوي قرار مي گيرد . آشکار مي ند . بيمار در تونلي محصور شده با آهنرباهاي الکتريکي قرار مي گيرد . نمايشهاي دو بعدي از مقاطع عمودي ( برشهاي ) بد ...

magnetic - resonance spectrum
طيف تشديد مغناطيسي ~ طيفي که با تغيير ميدان الکترو مغناطيسي RF سوار شده بر روي ميدان مغناطيسي ثابت يا با تغييرات کم تشکيل مي شود . اتمهاي ماده در اطراف اين ميدان مغناطيسي مولکولها را وادار به تغيير اعداد کوانتومي مغناطيسي خود با جذب يا نشر کوانتايي امواج راديويي مي ننند. اين پديده اساس تصوير برداري ...

magnetic rigidity
سختي مغناطيسي ~ معياري براي اندازه حرکت يک ذره در ميدان مغناطيسي که برابر است با حاصلضرب شدت ميدان مغناطيسي عمود بر ~ مسير حرکت ذره و شعاع حرکت مسير منحني شکل حرکت ذره .

magnetics
مغناطيس شاخه اي از علم که به پديده هاي مغناطيسي مي پردازد .

magnetic saturation
اشباع مغناطيسي ~ بيشترين مقدار ممکن مغناطيس سازي ماده ي مغناطيسي .

magnetic separator
جدا ساز مغناطيسي ~ دستگاهي براي جداسازي ذرات ريز مغناطيسي از ذرات غير مغناطيسي ، يک آهنرباي الکتريکي مواد مغناطيسي را از مسير حرکت مواد غير مغناطيسي منحرف مي کند .

magnetic shield
حفاظ مغناطيسي ~ پوششي که از مواد ي با تراوايي مغناطيسي زياد ساخته مي شود تا ابزارها و دستگاههاي الترونيکي را از تاثير ميدانهاي مغناطيسي مزاحم و پراکنده حفظ کنند .