magnet steel


اصطلاح
برق و الکترونیک
12 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
فولادمغناطيسي ~ فولادي که مغناطيس شوندگي بالا دارد و معمولاً داراي مقداري از ترکيب تنگستن ، کوبالت ، کروم و منگنر است . فولاد مغناطيسي ماده ي آهنرباي دائمي است.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت magnet steel معنی magnet steel معنی magnet steel به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک magnet steel در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
magnet wire
سيم مغناطيسي ~ سيم مسي باعايق بندي لاکي با سايزهاي مختلف که به طور معمول براي سيم پيچي پيچکهاي ترانسفورماتورها ، رله ها و قطعات الکترومغناطيسي ديگر به کار برده مي شود.

main
خط اصلي ~ خطي که قدرت را از ژنراتور ، مبدل يا سوييچ قطع کننده به مرکز توزيع اصلي خطوط نيرو در داخل ساختمان مي رساند . اين واژه معادل بريتانيايي واژه ي خط نيرو ( power line)در تلفظ امريکايي است.

mainframe
کامپيوتر بزرگ ~ عبارتي که امروزه بيانگر يک سيستم کامپيوتري بزرگ در مقايسه با ايستگاه کاري ، کاپيوتر شخصي يا ريزکامپيوتر است و قادر به انجام وظايف پردازش اطلاعات بسيار زياد مانند راهگزيني تلفني يا نقل و انتقالهاي بانکي است.

main gap
شکاف اصلي ~ مسير هدايت بين کاتد اصلي و آند اصلي لامپ تخليه اي فروزان .

main lobe; major lobe
لب اصلي ؛ لب بزرگ ~ حوزه ي تابش از يک آنتن که شامل بيشينه ي مقدار تابش در جهت معين است.

main quantum number
عدد کوانتومي اصلي ~ عدد صحيح مثبتي که اندازه ي مدار الکترون را تعيين مي کند.

main memory
حافظه ي اصلي ~ حافظه ي همه منظوره کامپيوتر ، اين حافظه امکان دسترسي سريع به دستورالعملهاي ذخيره شده و داده هاي در حال پردازش را فراهم مي کند و به طور معمول از حافظه هاي ديناميک با دسترسي تصادفي ( DRAM) تشکيل مي شود.

maintenance
نگهداشت ~ 1. اندازه گيريهاي پيشگيري کننده يا اصلاح کننده براي نگهداشتن تجهيزات در شرايط عملکردي مطلوب . 2. عملکرد و راه اندازي آزمايشي برنامه ها و پرونده هاي کامپيوتري براي به روز کردن و تصحيح خطاها .

main termainal
پايه اصلي ~ در تريستور دو قطبي ، پايه اي که با عدد 1 مشخص شده است . پايه ديگر که جريان اصلي در آن جاري مي شود يا عدد 2 مشخص شده است.

major apex face
وجه رأس بزرگ ~ يکي از سه مجه شيبدار بزرگ که تا رأس يا آخرين نقطه مشخص بلور کوارتز طبيعي ادامه مي يابد . سه وجه شيبدار کوچکتر جه هاي رأس کوچک هستند.