Maxwell triangle


اصطلاح
برق و الکترونیک
16 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
مثلث ماکسول ~ نمودار رنگي به شکل مثلث متساوي الاضلاع که رنگهاي اصلي در گوشه هاي آن نشان داده شده اند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت Maxwell triangle معنی Maxwell triangle معنی Maxwell triangle به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک Maxwell triangle در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
Maxwell - wien bridge
پل ماکسون - وين ~ پل AC چهارطرفه که کاربرد گسترده اي در اندازه گيري دقيق اندوکتانس دارد . عملکرد آن به جاي مقاومت بر اساس خازن استاندارد است . تعادل پل مستقل از بسامد است .

mayday french : m'aider
مي دي ~ سيگنالهاي اضظرابي راديو تلفن بين المللي براي کشتيها ،هواپيما ها و فضاپيماها .

m-derived filter
فيلتر مشتق m ~ فيلتري که طراحي آن بر اساس ثابت m است که از ثابت k مشتق شده است .

m-derived section
بخش مشتق m ~ بخش شبکه تي يا پي طراحي شده به گونه اي که به هنگام اتصال دويا چند بخش در يک واحد فيلتر ،امپدانس آنها در همه ي بسامدهاي تشديد مختلف در هر بخش ، با يکديگر منطبق باشد .

mean carrier frequency
بسامد حامل ميانگين ~ متوسط بسامد حامل فرستنده ،متناظر با بسامد حامل در سيستم مدوله سازي بسامد .

mean free path
مسافت آزاد ميانگين ~ 1. متوسط فاصله اي که ذره بين دو برخورد متوالي طي مي کند ~ 2. متوسط فاصله اي که موج صوتي بين دو بازتاب در يک محفظه طي مي کند .

mean free time
زمان آزاد ميانگين ~ متوسط زمان بين دو برخورد متوالي يک ذره .

mean life , average life , life time
عمر متوسط ، عمر ميانگين ، طول عمر ~ متوسط زماني که يک اتم يا سيستم ديگر به شکل خاصي دجود دارد . عمر متوسط يک هسته ي راديو اکتيو ، برابر با عکس ثابت و آپاشي آن است . عمر متوسط ~ 1/443 برابر نيم عمر راديواکتيو است . عمر متوسط در يک نيمرسانا برابر ~ بازمان لازم براي تزريق حاملهاي اضافي براي ترکيب مجد ...

mean pulse time
زمان پالس ميانگين ~ ميانگين حسابي زمان لبه ~ پايين رونده پالس و زمان لبه بالا رونده ي پالس .

mean range
محدوده ي ميانگين ~ محدوده اي که بيش از نيمي از ذرات مورد نظر در آن قرار گيرند .