MOS - controlled thyristor


اصطلاح
برق و الکترونیک
26 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
تريستور کنترل شده MOS ~ قطعه نيمرساناي قدرت که ترکيبي ار يک ترانزيستور MOS ~ به عنوان گيت و يک تريستور به عنوان منبع توان است . اين قطعه مرکب کمترين افت ولتاژ مستقيم را در بين منابع توان کنترل شده با ولتاژ مانند MOSFET , IGBT ها را دارد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت MOS - controlled thyristor معنی MOS - controlled thyristor معنی MOS - controlled thyristor به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک MOS - controlled thyristor در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
MOS EAROM
حافظه فقط خواندني قابل تغيير به صورت الکتريکي که با روش نيمرساناي اکسيد فلزي ساخته مي شود .

mos gate driver
راه انداز گيت ~ مدار مجتمعي براي راه اندازي MOSFET ها يا GBT ~ هاي ولتاژ بالا با مقاديري 600V ~ و کاربردهايي مانند منابع تغذيه کنترل سرعت موتور ، سيستمهاي VPS ( منابع تغذيه قطع نشدني ) و تقويت کننده براي راه اندازي به کار مي برند .

MOS PROM
حافظه فقط خواندني قابل برنامه ريزي ساخته شده به روش نيمرساناي اکسيد - فلزي .

MOS RAM
حافظه ي با دستيابي تصادفي ساخته شده به روش نيمرساناي اکسيد فلزي .

MOS ROM
حافظه فقط خواندني ساخته شده به روش نيمرساناي اکسيد - فلزي .

most significant bit
با ارزشترين بيت ~ بيتي که بيشترين مقدار يا وزن را در علامت گذاري دورويي يک عدد دارد .

mother board
برد مادر ~ برد مدار چاپي ساخته شده براي اتصال داخلي آرايه اي از بردهاي الکترونيکي جازدني ( دختر )

mother crystal
بلور مادر ~ بلور پيزوالکتريک خطي که در طبيعت يافته يا به طور مصنوعي رشد داده مي شود .

motion picture group sandard
استاندارد گروه کارشناسان تصوير متحرک ~ استاندارد تلويزيوني فشرده سازي تصوير که از رمز گذاري بين فريم استفاده مي کند و از دست دادن بعضي از جزئيات در يک فريم براي به دست آوردن سرعت ارسال بالاترين نسبت به استاندارد JPEG قابل قبول است .

motion- picture pickup
برگيرنده تصوير متحرک ~ کاربرد دوربين تلويزيوني براي برداشت مستقيم صحنه ها از فيلم تصوير متحرک .