motor - generator set


اصطلاح
برق و الکترونیک
21 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
مجموعه موتور - ژنراتور ~ موترو و ژنراتوري که به طور مکانيکي به يکديگر تزويج شده اند تا ولتاژ يک منبع توان رابه ولتاژها يا بسامدهاي مطلوب تبديل کنند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت motor - generator set معنی motor - generator set معنی motor - generator set به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک motor - generator set در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
mount
پايه ~ 1. عايق شوک يا ارتعاش ، ضريه گيري که معمولاً ازيک عضو کشسان و يک يا چند عضو غير کشسان تشکيل مي شود که دستگاه را در برابر ~ شوک يا ارتعاش نگه مي دارند . 2. فلنج يا ابزار ديگري براي متصل کردن لامپ خلا يا کاواک به مجبر .

mountain effect
اثر صخره اي ~ اثر عوارض زميني سخت بر انتشار امواج راديويي که سبب بازتابشهاي ايجاد کننده خطا در تشخيص جهت يابهاي راديويي مي شود .

mouse
موش ~ وسيله جانبي کامپيوتر که حرکت آن روي صفحه افقي سبي حرکت مکان نما روي صفحه ي مونيتورکامپيوتر ، در همان جهت مي شود .

movable contact
اتصال قابل حرکت ~ اتصال رله اي که به طور مکانيکي به اتصال درگير با غير درگير يا اتصالهاي ثابت ديگر جا بجا مي شود .

moving - coil galvanometer
گالوانومتر با پيچک متحرک ~ گالوانومتري که جيان خروجي از پيچک معلق يا گردان در مديان مغناطيسي ثابت شده را اندازه مي گيرد .

moving - coil hydrophone
ميکروفون آبي با پيچک متحرک ~ ميکروفوني با پيچک متحرک که به امواج صوتب ايجاد شده در آب پاسخ مي دهد .

moving -coil meter
سنجه با پيچک متحرک ~ سنجه اي که پيچک دوران کننده به حول محور عنصر متحرک آن است .

moving -conductor loudspeaker
بلندگو با رساناي متحرک ~ ميکروفوني با رساناي متحرک که به امواج صوتي ايجاد شده در آب پاسخ مي دهد .

moving - conductor microphone
ميکروفون با رساناي متحرک ~ ميکروفوني که خروجي الکتريکي آن ف ناشي از حرکت رسانا يا پيچکي در ميدان مغناطيس است . مانند ميکروفونهاي ديناميکي يا سرعتي .

moving - iron instrument
ابزار داراي آهن متحرک ~ ابزاري که بر اساس عبور جريان از يک يا چند پيچک ثابت عمل کننده بر روي يک يا چند قطعه آهن نرم عمل مي کند . که حداقل يکي از آنها قابل حرکت است .