multiplexer


اصطلاح
برق و الکترونیک
11 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
تسهيم گر ~ مداري در سيستم ارسال سيگنال که کانال را با تقسيم باند بسامدبه باندهاي باريکتر ( تسهيم تقسيم بسامدي ( FDM يا اخصاص دادن يک کانال مشترک در هر زمان به يکي از فرستنده هاي متعدد ( تسهيم تقسيم زماني ( TDM ~ به دو يا چند زير کانال تقسيم مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت multiplexer معنی multiplexer معنی multiplexer به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک multiplexer در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
multiplexing
تسهيم کردن ~ پردازش ارسال بيش ~ از يک سيگنال بر روي سيم يا کابل که بر دو نوع است . پردازش سريال و پردازش موازي پردازش موازي از پهناي باند بسامدي به طور اشتراکي استفاده مي کند به طوري که براي هر يک از وروديهاي چندگانه بخشي از پهناي باند اختصاص داده مي شود پردازش سريال بر اساس اشتراک زماينسيگنالهاي چ ...

multiplex radio transmission
ارسال راديويي تسهيمي ~ ارسال همزمان دو يا چند سيگنال راديويي با استفاده ازموج حامل مشترک .

multiplication
ضرب ~ افزايش جريان عبوري از نيمرسانا در اثر افزايش فعاليت حاملها .

multiplication point
نقطه ضرب شدن ~ نقطه مخلوط شدن در سيستم کنترل پسخورد دار که خروجي آن از ضرب وروديهاي آن به دست مي آيد .

multiplier
ضرب کننده ~ 1. مدار آنالوگي که خروجي آن ضرب حسابي دو سيگنال ورودي آن است . بعضي از ضرب کننده هاي مدار مجتمع مي تواند علاوه بر ضرب در هر چهار ربع تقسيم به توان ~ 2رساند و محاسبه ريشه دوم را نيز انجام دهند . بعضي از ضرب کننده هاي ديجيتال در پردازش سيگنال ديجيتال ( DSP ) نيز اهميت دارند . دو نوع ضرب ک ...

multiplier accumulator
انباره ضرب کننده ~ مدار اختصاص يافته به ضرب کردن و جمع اعداد واحد هاي خيلي سريع معمولاً قادر به ضرب دو عدد و جمع حاصلضرب قبلي با نتيجه آن در زمان تناوب يک پالس ساعت است .

multiplying factor
عامل ضرب ~ عددي که عدد خوانده شده با سنجه ي معين بايد در آن ضرب شود تا مقدار حقيقي به دست آيد .

multipoint line
خط چند نقطه اي ~ خط يا مدار مخابراتي که ايستگاههاي متعددي را به يکديگر متصل مي کند و به طور معمول از روش فراخواني براي نشاني دهي هر کدام از پايانه هاي متصل استفاده مي کند .

multipolar
چند قطبي ~ ويژگي دارا بودن بيش از يک زوج قطب مغناطيسي ~ .

multipole moment
گشتاور چند قطبي ~ اندازه اي از بار ، جريان و توزيع مغناطيسي سيستمي از ذرات .